مناجات

ای عزیز

سری که درو سجود نیست، سفچه به ازو

و دستی که درو جود نیست، کفچه به ازو

الهی!

چون همه آن کنی که خواهی، از این مفلس بیچاره چه خواهی؟


الهی!

یافت تو آرزوی ما است، دریافت تو نه به بازوی ما است.


الهی!

همه از تو ترسند و من از خود.

از تو همه نیکی دیده ام و از خویش همه بد.


خواجه عبدالله انصاری

مناجات نامه » صفحه ۱۹۵




"

ارغوان (سایه)

دانلود شعر ارغوان با صدای هوشنگ ابتهاجدانلود شعر ارغوان با صدای هوشنگ ابتهاج


ارغوان

ارغوان

شاخه ی همخون جدا مانده من

آسمان تو چه رنگ است امروز؟

آفتابی است هوا؟

یا گرفته است هنوز؟


من در این گوشه که از دنیا بیرون است،

آسمانی به سرم نیست،

از بهاران خبرم نیست،

آن چه می بینم دیوار است

آه، این سخت سیاه

آن چنان نزدیک است

که چو بر می کشم از سینه نفس

نفسم را بر می گرداند

ره چنان بسته که پرواز نگه

در همین یک قدمی می ماند

کورسویی ز چراغی رنجور

قصه پرداز شب ظلمانی است

نفسم می گیرد

که هوا هم اینجا زندانی است


هرچه با من اینجاست

رنگ رخ باخته است

آفتابی هرگز

گوشه چشمی هم

بر فراموشی این دخمه نینداخته است

اندر این گوشه ی خاموش فراموش شده،

کز دم سردش هر شمعی خاموش شده،

یاد رنگینی در خاطر من گریه می انگیزد

ارغوانم آنجاست

ارغوانم تنها است

ارغوانم دارد می گرید

چون دل من که چنین خون آلود

هر دم از دیده فرو می ریزد


ارغوان

این چه رازی است که هر بار بهار

با عزای دل ما می آید؟

که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است؟

وین چنین بر جگر سوختگان

داغ بر داغ می افزاید


ارغوان

پنجه ی خونین زمین

دامن صبح بگیر

وز سواران خرامنده ی خورشید بپرس

کی بر این دره غم می‌گذرند؟


ارغوان

خوشه ی خون

بامدادان که کبوترها

برلب پنجره ی باز سحر غلغه می‌آغازند،

جام گلرنگ مرا

بر سر دست بگیر،

به تماشاگه پرواز ببر

آه بشتاب که هم پروازان

نگران غم هم پروازند


ارغوان

بیرق گلگون بهار

تو بر افراشته باش

شعر خونبار منی

یاد رنگین رفیقانم را

بر زبان داشته باش

تو بخوان نغمه ی ناخوانده من


ارغوان،

شاخه ی همخون جدا مانده من


هوشنگ ابتهاج


ه. ا. سایه

فروردین ۱۳۶۳


http://tarabestan.com/?p=418





"

سرای امید

دانلود سرود: سپیده (ایران، ای سرای امید) شجزیان

دانلود آهنگ زیبای ایران سرای امید با صدای شهرام ناظری


«سپیده» یا همان «ایران ای سرای امید» با صدای محمدرضا شجریان، شعر
هوشنگ ابتهاج (سایه)، آهنگ محمدرضا لطفی و اجرای گروه شیدا یکی از
دوست‌داشتنی‌ترین و ماندگارترین سرودهای انقلاب است که با توجه به این‌که
جمهوری اسلامی هم مشکلی با آن پیدا نکرده در همه این سال‌ها بارها و بارها
(به‌خصوص در ایام انتخابات) از رادیو و تلویزیون پخش شده.



ایران ای سرای امید

بر بامت سپیده دمید

بنگر کزین ره پر خون

خورشیدی خجسته رسید


اگر چه دلها پر خون است

شکوه شادی افزون است

سپیده ما گلگون است، وای گلگون است

که دست دشمن در خون است

ای ایران غمت مرساد

جاویدان شکوه تو باد


راه ما، راه حق، راه بهروزی است

اتحاد، اتحاد، رمز پیروزی است

صلح و آزادی جاودانه در همه جهان خوش باد

یادگار خون عاشقان، ای بهار

ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باد



"

با من صنما دل یك‌دله كن

با من صنما دل یك‌دله كن / گر سر ننهم، آنگه گله كن...


تصنیف «با من صنما» از مولانا از آثار ماندگار استاد شجریان است. این
نوای ماندگار را با صدای محمدرضا و همایون شجریان، و نواختن استاد حسین
علیزاده از دست ندهید.








با من صنما دل یك‌دله كن گر سر ننهم، آنگه گله كن

مجنون شده‌ام از بهر خدا زان زلف خوشت یك سلسله كن

سی‌پاره به كف در چله شدی سی‌پاره منم! ترك چله كن

مجهول مرو، با غول مرو زنهار! سفر با قافله كن

ای مطرب دل زان نغمه خوش این مغز مرا پرمشغله كن

ای زهره و مه زان شعله رو دو چشم مرا دو مشعله كن

ای موسی جان چوپان شده‌ای بر طور برو، ترك گله كن!

نعلین ز دو پا بیرون كن و رو در دشت طُویٰ پا آبله كن

تكیه‌گه تو حق شد نه عصا انداز عصا و آن را یله كن

فرعون هوا چون شد حَیَوان در گردن او رو زنگله كن







"

با من صنما


با من صنما ، با من صنما

دل یک دله کن ، دل یک دله کن

گر سر ننهم ، گر سر ننهم

آنگه گله کن ، آنگه گله کن


مجنون شده‌ام ، مجنون شده‌ام

از بهر خدا

زان زار تو مرا ، یک سلسله کن


آخر تو شبی رحمی نکنی

بر رنگ و رخ همچون زر من


تو سرو و گل و من سایه تو

من کشته ی تو

تو حیدر من ، تو حیدر من


تازه شد از او باغ و بر من

شاخ گل من

نیلوفر من ، نیلوفر من


رحمی نکند چشم خوش تو

بر نوحه و این

چشم تر من ، چشم تر من


روی خوش تو دین و دل من

بوی خوش تو

پیغمبر من ، پیغمبر من


باده نخورم ور زآن که خورم

بوسه دهد او بر ساغر من

آنکس که منم پابسته ی او

می‌گردد او گرد سر من

__________________________________________

از مولوی

شنیدن نوای ” با من صنما ” از ناظری



"

هروایه

نوای فارسی و كردی 'هروایه'

با صدای شهرام ناظری

یكی
از هنرهایی كه آثار استاد شهرام ناظری را از دیگر خوانندگان چیره دست
متمایز می سازد، اجرای قطعاتی از موسیقی كردی با آمیزش با اشعار فارسی است
كه علاوه بر كردهای خون گرم، فارسی زبانان را نیز اسیر خود می سازد. نوای
'هروایه' یكی از این موسیقی های ماندگار است كه سه تار و دف كامكار و
طلایی، بسیار تاثیرگذار است. این نوای شنیدنی تقدیم به كرد زبانان می شود و
البته از فارسی زبانان نیز توصیه می شود، این موسیقی ناب را از دست ندهند.



ز جهان دل بركندم تا شوری پیدا كردم

تو سیه گیسو كردی چون مجنون صحرا گردم


ز تو دل گر برگیرم از غم دیگر می میرم

به خدا دور از رویت از جان شیرین سیرم


شب هجران جای می خوناب دل می نوشم

ز خیالت برخیزد بوی گل از آغوشم...



دانلود کنید



"

صیاد»

چون صید به دام تو به هر لحظه شکارم

ای
طرفه نگارم


از
دوری صیاد دگر تاب ندارم


رفتست
قرارم


چون
آهوی گمگشته به هر گوشه دوانم


تا
دام در آغوش نگیرم نگرانم




از
ناوک مژگان چو دو صد تیر پرانی


بر
دل بنشانی


چون
پرتو خورشید اگر رو بکشانی


وای
از شب تارم


در
بند و گرفتار بر آن سلسله مویم


از
دیده ره کوی تو با اشک بشویم


با
حال نزارم


با
حال نزارم




برخیز
که داد از من بیچاره ستانی


بنشین
که شرر در دل تنگم بنشانی


تا
آن لب شیرین به سخن باز گشایی


خوش
جلوه نمایی


ای
برده امان از دل عشاق کجایی


تا
سجده گذارم


تا
سجده گذارم




گر
بوی تو را باد به منزل برساند


جانم
برهاند


ور
نه ز وجودم اثری هیچ نماند


جز
گرد و غبارم


جز
گرد و غبارم





«صیاد» افتخاری را از اینجا بشنوید یا دانلود كنید

"

تصنیف زمستان با صدای شهرام ناظری

سلامت را نمي خواهند پاسخ گفت

سرها
در گريبان است


كسي
سر بر نيارد كرد پاسخ گفتن و ديدار ياران را


نگه
جز پيش پا را ديد ، نتواند


كه
ره تاريك و


لغزان
است


وگر
دست محبت سوي كسي يازي


به اكراه آورد دست از بغل بيرون

كه سرما سخت سوزان است

نفس
، كز گرمگاه سينه مي آيد برون ، ابري شود تاريك


چو ديدار ايستد در پيش چشمانت

نفس
كاين است ، پس ديگر چه داري چشم


ز
چشم دوستان دور يا نزديك ؟





دانلود با صدای ناظری





"

مردان خدا

مردان خدا پرده ي پندار دريدند
يعني همه جا غير خدا يار نديدند
هر دست که دادند همان دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنيدند
يک طايفه را بهر مکافات سرشتند
يک سلسله را بهر ملاقات گزيدند
یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند
یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند
جمعي به در پير خرابات خرابند
قومي به بر شيخ مناجات مريدند
يک جمع نکوشيده رسيدند به مقصد
يک قوم دويدند و به مقصد نرسيدند
فرياد که در رهگذر آدم خاکي
بس دانه فشاندند و بسي دام تنيدند
همت طلب از باطن پيران سحرخيز
زيرا که يکي را ز دو عالم طلبيدند
زنهار مزن دست به دامان گروهي
کز حق ببريدند و به باطل گرويدند
چون خلق در آيند به بازار حقيقت
ترسم نفروشند متاعي که خريدند
کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است
کاین جامعه به اندازه هر کس نبریدند
مرغان نظرباز سبک سير فروغي
از دامگه خاک بر افلاک پريدند

فروغی بسطامی


دانــلــود کنید شهرام ناظری

به علت شرکت در تجمعات معلمان در سال ۱۳۸۵ا، یک سال به محکومیت محمد داوری افزوده شد.

thumbnail1.jpg

تحول سبز: به علت شرکت در تجمعات معلمان در سال ۱۳۸۵ا، یک سال به محکومیت محمد داوری افزوده شد.

درحالیکه محمد داوری، از زندانیان جنبش سبز، در حال گذارندن محکومیت پنج سالۀ خود در زندان اوین است، منابع خبری اعلام کردند که این روزنامه نگار زندانی یکسال دیگر به محکومیت پنج ساله اش افزوده شده و به این ترتیب مدت محکومیت وی از پنج سال به شش سال افزایش یافته است.

به گزارش کلمه، این معلم و فعال فرهنگی، که در حال گذراندن دوران پنج سال محکومیت خود در بند ۳۵۰ اوین است، توسط مسئولین زندان احضار و از یک سال افزایش حکم زندان خود آگاه شده است.

بر اساس این گزارش، دلیل افزایش حکم زندان داوری، شرکت وی در تجمع های اعتراضی معلمان در بهمن و اسفند سال ۱۳۸۵اعلام شده است. این فعال فرهنگی که عضو شورای مرکزی سازمان معلمان بوده، به دلیل حضور در تجمع معلمان در سال ۸۵ بازداشت و در دادگاهی در سال ۸۶ به پنج میلیون تومان جریمه نقدی بدل از حبس محکوم شده بود و هم اکنون به دلیل عدم پرداخت این جریمه، یکسال به حبس وی فزوده شده است.

محمد داوری روزنامه نگار و سردبیر سایت سحام نیوز است، که پس از نامۀ ارسالیِ مهدی کروبی به هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس وقت خبرگان پیرامون آزار زندانیان سیاسی در شکنجه گاه کهریزک، دستگیر و تحت فشار و شکنجه قرار گرفت تا علیه مهدی کروبی در تلویزیون جمهوری اسلامی اقرار کند، اما وی این مسئله را نپذیرفت.

"