اوضاع زمان دگرگون گرديده

حسين بن على عليهما السلام در دوّم محرم الحرام سال 61 هجرى وارد كربلا گرديد و پس از توقف كوتاه در ميان ياران و فرزندان و افراد خاندان خويش قرار گرفت و اين خطبه را ايراد نمود:...
اَمَّا بَعْدُ فَقَدْ نَزَلَ بِنا مِنَ اْلا مْرِ ما قَدْ تَرَوْنَ وَانَّ الدُّنْيا قَدْ تَغَيَّرَتْ وَتَنَكَّرَتْ وَاَدْبَرَ مَعْرُوفها وَلَمْ يَبْقَ مِنْها اِلاّ ُبابَةٌ كَصُبابَةِ الا ناءِ وَخَسيسُ عَيْشٍ كَالْمَرْعى الْوَبيلِ اَلا تَرَوْنَ اِلَى الْحَقِّ لا يُعْمَلُ بِهِ وَالَى الْباطِلِ لا يُتَناهى عَنْهُ لِيَرْغبَ الْمُؤْمِن فِى لِقاءِا للّهفَاِنِّى لا اَرَى الْمَوْتَ اِلا سَعادَةً وَالْحَياةَ مَعَ الظّالِمِينَ اِلا بَرَماً،
اما بعد، پيشامد ما همين است كه مى بينيد؛ جدا اوضاع زمان دگرگون گرديده ، زشتيها آشكار و نيكيها و فضيلتها از محيط ما رخت بربسته است ، از فضائل انسانى باقى نمانده است مگر اندكى مانند قطرات ته مانده ظرف آب . مردم در زندگى ننگين و ذلت بارى به سر مى برند كه نه به حق ، عمل و نه از باطل روگردانى مى شود، شايسته است كه در چنين محيط ننگين ، شخص با ايمان و بافضيلت ، فداكارى و جانبازى كند و به سوى فيض ديدار پروردگارش بشتابد، من در چنين محيط ذلت بارى مرگ را جز سعادت و خوشبختى و زندگى با اين ستمگران را چيزى جز رنج و نكبت نمى دانم.
امام به سخنانش چنين ادامه داد:
النّاسُ عَبيدُ الدُّنْيا َالدِّينُ لَعِقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مادَرَّتْ مَعايِشُهُمْ للّهفَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانُونَ
اين مردم برده هاى دنيا هستند و دين لقلقه زبانشان مى باشد، حمايت و پشتيبانيشان از دين تا آنجاست كه زندگيشان در رفاه است و آنگاه كه در بوته امتحان قرار گيرند، دينداران ، كم خواهند بود.
برگرفته از کتاب :
سخنان حسین بن على (ع ) از مدینه تا كربلا

عکس


путь к забытому дереву...

دولت وحدت ملی

آیت الله هاشمی در گفت و گو با «انتخاب» : در زمان ریاست جمهوری ام، کوچکترین مشکلی با رهبری و هیچ نهادی نداشتم/ نسخه کوچک طرح دولت وحدت ملی، همان بود که ما در دولت بعد از جنگ انجام دادیم/ از این طرح، یک ایده آل غیرواقعی نمی خواهم/ نظر من همان است که در نمازجمعه بیان کردم

در آن دوره در عرصه داخل هم اختلافات تشدید شده بود . راهکار من این بود که دولتی تشکیل دهیم که ترکیبی از جناح های موثر انقلاب ( محافظه کاران ، مستقل ها و رادیکال ها ) باشد . الان هم دولت اگر ترکیبی از این مجموعه باشد ، البته با قید اینکه رییس دولت روی روی آنها نفوذ داشته باشد ، می توان امیدوار بود.


رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام ، در گفت و گویی کوتاه با خبرنگار سیاسی «انتخاب» Entekhab.ir  توضیحاتی در مورد طرح وحدت ملی مورد نظرش ارائه داد.
آیت الله هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه «این طرح باید در یک مجموعه کلی مورد بحث قرار گیرد»، افزود: برای اجرای این طرح باید  مجموعه اقداماتی که ما را از وضع نامساعد فعلی در عرصه بین الملل و داخل خارج کند، بهره گرفت.
وی اضافه کرد: البته نسخه کوچک این طرح، همان بود که ما در دولت بعد از جنگ انجام دادیم.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه تاکید کرد: درحال حاضر مشکل اصلی با خارجی هاست . در زمان جنگ هم اوضاع همینطور بود . ما اولویت را دادیم به اصلاح روابط خارجی و از قطعنامه شروع کردیم. در آن مذاکرات طرف مقابل هم متوجه شد که با یک جریان منطقی در ایران روبروست. البته خوب هم با ما همکاری کردند.
آیت الله هاشمی ادامه داد:  در آن دوره در عرصه داخل هم اختلافات تشدید شده بود . راهکار من این بود که دولتی تشکیل دهیم که ترکیبی از جناح های موثر انقلاب ( محافظه کاران ، مستقل ها و رادیکال ها ) باشد .
وی می افزاید: در زمانی که اکثریت مجلس در اختیار نیروهای راست بود، در مواجهه با مجلس، بنا را بر تعدیل و تفاهم گذاشتیم.
آیت الله هاشمی رفسنجانی تصریح کرد: الان هم دولت اگر ترکیبی از این مجموعه باشد ، البته با قید اینکه رییس دولت روی روی آنها نفوذ داشته باشد ، می توان امیدوار بود.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه «ما تا آخر 8 سال، کارمان را بدون دردسر انجام دادیم» گفت: هم رابطه مان با نهادها و قوای دیگر بسیار خوب بود و هم در عرصه بین الملل دستاوردهای خوبی داشتیم.
آیت الله هاشمی افزود: در زمان ریاست جمهوری ام هم کوچکترین مشکلی با رهبری نداشتم و در هر موردی که دیدگاههایمان متفاوت بود من ایشان را اطاعت می کردم.
وی با اشاره مجدد به دولت وحدت ملی افزود: من از این طرح، یک ایده آل غیرواقعی نمی خواهم. نظر من این است که این طرح باید با هماهنگی تمام جریانهای موثر در انقلاب شکل بگیرد.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: در سایر موارد هم نظر من همان است که در نمازجمعه بیان کردم و آنها را ملاک قرار دادم.
او در پایان گفت و گو با «انتخاب»، می گوید: در سالهای اخیر، اکثر طردها و برخوردها نسبت به یک جریان بوده که  تعداد کمی هم نیستند.

.... به انتظار جمعه ام

چه جمعه ها که يک به يک غروب شد نيامدی
چه بغض هـــا که در گلو رسوب شـــد نيامدی
خليل آتشين سخن ؛ تبر به دوش بـــت شکن
خــــــدای ما دوباره سنگ و چوب شد نيامدی
بــــــــرای ما کــــه خسته ايـــــــم نه ؛ ولی
بـــرای عــــــــــده ای چه خوب شد نيامدی
تمام طــــــــــول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح؛ ظهر؛ نه غــــــروب شد نيامدی
اللهم عجل لوليک الفرج

عکس


Тихий час Великанов

2 = 2





2 = 2

چه شود به چهره‌ی زرد من، نظری برای خدا کنی

چه شود به چهره‌ی زرد من، نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من، به یکی نظاره دوا کنی
تو شهی و کشور جان تو را، تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را؟ که نظر به حال گدا کنی
ز تو گر تفقد و گر ستم، بود این عنایت و آن کرم
همه از تو خوش بود ای صنم، چه جفا کنی چه وفا کنی
تو کمان کشیده و در کمین، زنی ار به تیرم و من غمین
همه‌ی غمم بود از همین، که خدا نکرده خطا کنی
همه جا کشی می لاله‌گون، ز ایاغ مدعیان دون
شکنی پیاله‌ی ما که خون، به دل شکسته‌ی ما کنی
تو که هاتف از برش این زمان، روی از ملامت بیکران
قدمی نرفته ز کوی آن، زچه رو به سوی قفا کنی

هاتف اصفهانی

دریافت فایلدانلود آواز با صدای شجریان
دریافت فایلدانلود آواز با صدای عبدالوهاب شهیدی
دریافت فایلدانلود آواز با صدای سارا حمیدی

کو مرا خضر رهی تا که نمایم سفری

چه خبرهاست خدایا که ندارم خبری
کو مرا خضر رهی تا که نمایم سفری
با که گویم که چه ها می کشم از دست دلم
با تو گویم که ز احوال دلم باخبری
اسم اعظم که ز احصاء و عدد بیرون است
اسم آه است نصیبم نه که اسم دگری
حاصل آن همه از گفت و شنود شب و روز
بجز از حیرت و دهشت چه مرا شد ثمری
دگر از ذره روا نیست دهن بگشادن
فهم ذره است چو فهمیدن شمس و قمری
دیده آن که به روی تو نباشد نظرش
نتوان گفت مر او را که تو صاحب نظری
ای خوش آن بنده بیدار بدیدار رخت
دارداز عشق وصالت به سحرها سهری
صمت و جوع و سهرو خلوت و ذکر بدوام
خام را پخته کند پخته شود پخته تری
چون که خودعین سلام است بهشت است نظام
مظهر اسم سلام است هر آنچه نگری
از دغلبازی و سالوسی نسناسی چند
دین حق را چه زیانست و چه خوف و ضرری
آن همه اشک بصر کز حسنت جاری شد
باز از لطف تو داراست چه اشک و بصری
علامه حسن زاده آملی حفظه الله

اندیشه کن

ای دل از پست و بلند روزگار اندیشه کن
در برومندی ز قحط برگ و بار اندیشه کن
از  نسیمی  دفتر  ایام   بر  هم  می‌خورد
از ورق گردانی  لیل  و  نهار  اندیشه  کن
بر لب بام خطر نتوان به خواب امن رفت   
ایمنی  خواهی ، ز اوج  اعتبار اندیشه کن
روی در نقصان گذارد ماه چون گردد تمام
چون شود لبریز جامت، از خمار اندیشه کن
بوی  خون  می‌آید  از آزار  دلهای دو نیم  
رحم کن بر جان خود، زین ذوالفقار اندیشه کن
گوشه‌گیری درد سر بسیار  دارد در کمین
در محیط پر شر و شور از کنار اندیشه  کن
پشه با شب زنده‌داری خون مردم می‌خورد   
زینهار  از  زاهد  شب  زنده‌دار  اندیشه کن
  صائب تبریزی

مناجات حضرت موسی (ع)

  • حضرت موسی در كوه طور در مناجات خود عرض كرد:
  •  یا اله العالمین (ای خدای جهانیان) جواب آمد لبیك (یعنی ندای تو را پذیرفتم)
  • سپس عرض ‍ كرد: یا اله المطیعین (ای خدا اطاعت كنندگان) جواب شنید لبیك،
  • سپس ‍ عرض كرد: یا اله العاصین (ای خدای گنهكاران)، این دفعه سه بار شنید لبیك،لبیک؛ لبیك .
  •  موسی عرض كرد: حكمتش چیست كه این دفعه سه بار شنیدم كه فرمودی لبیك،
  •  به او خطاب شد:
  • عارفان به معرفت خود،
  •  و نیكوكاران به كار نیك خود،
  •  و مطیعان به اطاعت خود، اعتماد دارند،
  • ولی؛
  •  گنهكاران جز به فضل من، پناهی ندارند،
  • اگر از درگاه من ناامید گردند، به درگاه چه كسی پناه ببرند.

چراغ



الهی


  • عکس

عکس



تا صورت پيوند جهـــــــــــــــان بود علي بود


تا صورت پيوند جهـــــــــــــــان بود علي بود            تا نقش زمين بود و زمــــــــان بود علي بود
آن قلعه گشايي که در قلعـــــــــه ي خيبر              برکند به يک حملــــــــه و بگشود علي بود
آن گرد سرافراز که انـــــــــــــــدر ره اسلام              تا کـــــــــار نشد راست نياسود ، علي بود
آن شيــــر دلاور که براي طمـــــــــــع نفس             بر خوان جهـــــــــــــان پنجه نيالود علي بود
شاهي که ولي بود و وصــــي بود علي بود           سلطان سخــــــــــــــا و کرم و جود علي بود
هم آدم وهم شيث وهم ادريس و هم الياس             هم صالــــــــــح پيغمبــــــــر و داوود علي بود
هم موسي وهم عيسي وهم خضر وهم ايوب          هم يوسف و هم يونس و هم هــود علي بود
مسجـــــود ملايک که شد آدم ، ز علي شد          آدم چو يکي قبلـــــــــــه و مسجود علي بود
آن عارف سجّاد ، که خاک درش از قــــــــدر            بر کنگــــــره عرش بيفـــــــــــــــزود علي بود
هم اول و هم آخـــــر و هم ظاهـــــر و باطن            هم عابـــــــد و هم معبد و معبود ، علي بود
ن لحمک لحمـــــي ، بشنو تــــــا که بداني           آن يـــــــــــــار که او نفس نبي بود علي بود
موسي و عصــــا و يــــــــد بيضــــــــا و نبوت           در مصــــــــــر به فرعون که بنمود ، علي بود
عيسي به وجود آمدو في الحال سخن گفت             آن نطق و فصـــــــاحت که در او بود علي بود
خاتم که در انگشت سليمان نبي بود علي بود           آن نور خدايــــي که بر او بــــــــــــود علي بود
آن شاه سرافـــــــراز که اندر شب معــــــراج            با احمــــــــــد مختــــــــــار يکي بود علي بود
آن کاشف قرآن که خــــــــــــدا در همه قرآن            کردش صفت عصمت و بستــــــــود علي بود
آن شيـــــــــر دلاور که ز بهر طمــــــــع نفس            بر خوان جهـــان پنجه نيالـــــــــــود علي بود
چندان که در آفـــــــــــــاق نظر کردم و ديدم              از روي يقين در همه موجــــــــــود ، علي بود
اين کفر نباشد، سخـــــــن کفر نه اين است            تا هست علي باشد و تابــــــــــود علي بود
سرّ دو جهــــــــــــــان جمله ز پيدا و ز پنهان             شمس الحق تبريز که بنمـــــــود ، علي بود
شعر از : مولانا

عکس



две колибри

عکس




Adults only

عکس



Ribon

عکس

هو یا امیرالمومنین

مولا امیرالمومنین مولا امیرالمومنین
مولا امیرالمومنین مولا امیرالمومنین
ای وجه رب العالمین هو یا امیرالمومنین
ای قبله اهل یقین هو یا امیرالمومنین
راه طلب پویم تورا در هر کجا جویم تو را
در هر نفس گویم چنین هو یا امیرالمومنین
خیل ملائک لشکرت تاج ولایت بر سرت
ملک حقت زیر نگین هو یا امیرالمومنین
مولا امیرالمومنین مولا امیرالمومنین
مولا امیرالمومنین مولا امیرالمومنین
تو جان پاک مصطفی وصف تو از قول خدا
آیات فرقان مبین هو یا امیرالمومنین
مولا امیرالمومنین مولا امیرالمومنین
مولا امیرالمومنین مولا امیرالمومنین
اول توئی آخر توئی یاور توئی ناصر توئی
بر اولین و آخرین هو یا امیرالمومنین
از بهر خدمت روز و شب ایستاده با عجز و ادب
بر درگهت روح الامین هــــــــو یا امیرالمومنین
سوی محبان کن نظرمحفوظ شان از خطر
ای حب تو حصن حصین هو یا امیرالمومنین
خیل ملائک لشکرت تاج ولایت بر سرت
ملک حقت زیر نگین هو یا امیرالمومنین
راه طلب پویم تورا در هر کجا جویم تو را
در هر نفس گویم چنین هو یا امیرالمومنین
اول توئی آخر توئی یاور توئی ناصر توئی
بر اولین و آخرین هــــــو یا امیرالمومنین
هو یا امیرالمومنین هو یا امیرالمومنین
هو یا امیرالمومنین
دارد صغیر بی نوا در آستانـــــــــــــــــت التجاء
مگذارش از محنت غمی هو یا امیرالمومنین
مولا امیرالمومنین مولا امیرالمومنین
مولا امیرالمومنین مولا امیرالمومنین