چه غریب ماندی ای دل

چه غریب ماندی ای دل، نه غمی، نه غمگساری
نه به انتظار یاری ، نه ز یار انتظاری

غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد

که دگر بدین گرانی نتوان کشید یاری

چه چراغ چشم دارد دلم از شبان و روزان

که به هفت آسمانش نه ستاره ای ست باری

دل من! چه حیف بودی که چنین ز کار ماندی

چه هنر به کار بندم که نماند وقت کاری

نرسید آن که ماهی به تو پرتوی رساند

دل آبگینه بشکن که نماند جز غباری

همه عمر چشم بودم که مگر گلی بخندد
دگر ای امید خون شو که فرو خلید خاری

سحرم کشیده خنجر که چرا شبت نکشته ست

تو بکش که تا نیفتد دگرم به شب گذاری

به سرشک همچو باران زبرت چه برخورم من؟
که همچو سنگ تیره ماندی همه عمر بر مزاری

چو به زندگانی نبخشی تو گناه زندگانی

بگذار تا بمیرد به بر تو زنده واری

نه چنان شکست پشتم که دوباره سر بر آرم

منم آن درخت پیری که نداشت برگ و باری

سر بی پناه پیری به کنار گیر و بگذر

که به غیر مرگ دیگر نگشایدت کناری

به غروب این بیابان بنشین غریب و تنها

بنگر وفای یاران که رها کنند یاری


"هوشنگ ابتهاج"

دانلود تصنیف با صدای همایون شجریان




ببين خون عزيزان را به ديوار

شب است و چهره ميهن سياهه

نشستن در سياهي ها گناهه تفنگم را بده تا ره بجويم
که هر کي عاشقه پايش به راهه
برادر بي قراره
برادر شعله واره

برادر دشت سينه ش لاله زاره
شب و درياي خوف انگيز و طوفان من و انديشه هاي پاک و پويان برايم خلعت و خنجر بياور
که خون مي بارد از دلهاي سوزان
برادر نوجوونه
برادر غرق خونه

برادر کاکلش آتش فشونه

تو که با عاشقان درد آشنايي

تو که همرزم و همزنجير مايي

ببين خون عزيزان را به ديوار

بزن شيپور صبح روشنايي

برادر بي قراره

برادر نوجوونه

برادر شعله واره

برادر غرق خونه

برادر کاکلش آتش فشونه




از خرید ماشین احمدی نژاد تا بزرگترین اختلاس ایران


اما جالب آن است که بدانيد مه آفريد امير خسروي همان خريدار گمنام پژو 504 رييس جمهوري است که از او بعنوان يک ايراني مقيم آلمان نام برده مي شد و هرگز اسم کامل او بدلايل انساندوستانه !! علني نشد!
"عماریون"اینکه اختلاس سه‌هزار میلیارد تومانی از شبکه بانکی کشور یا همان بزرگترین اختلاس در طول تاریخ اقتصادی ایران چگونه انجام شده است و چه کسانی بصورت مستقیم و غیر مستقیم در این فاجعه شوم نقش داشته اند، وظیفه مراجع قضائی و امنیتی کشور می باشد که امیدواریم همچون گذشته این وظیفه خطیر را به خوبی انجام دهند امّا بی شک در پی این گونه اتفاقات نباید از نقش دشمنان نظام و انقلاب و آنهایی که درصدد ضربه زدن به سیستم اقتصادی کشور هستند، غفلت نمود.
به گزارش سرویس اقتصادی بی باک، اگر شما يکي از اعضاي اتاق فکر کابينه اسرائيل بوديد که مي خواستيد از گزينه هاي غير نظامي به جمهوري اسلامي ايران ضربه وارد کنيد آيا اخلال در نظام پولي را بعنوان يک گزينه مهم و اصلي در نظر نمي گرفتيد؟!
بارها و بارها از زبان منافقان و رسانه هاي وابسته به لابي صهيونيست شنيده ايم که ضد انقلاب در پي ضربه زدن به نظام پولي و بانکي ايران در راستاي به زانو درآوردن کشور مي باشند.

اگر معاون خزانه داري آمريکا در يک برنامه زمانبندي شده منسجم به اکثر کشورهاي جهان سفر مي کند تا تحريم بانکهاي ايراني و فشارهاي اقتصادي را به ايران افزايش دهد، اين خود گوياي عزم جدي اسرائيل و غرب براي ضربه زدن به بدنه اقتصادي کشورمان است.

اما اهداف آنان از اخلال در نظام بانکي ايران چيست؟ و يا بعبارتي آنان چرا مي خواهند بانکهاي ايران را از کار بيندازند؟!

1- بانکهاي ايران برغم تمامي انتقادات وارده در زمينه مديريت نقدينگي و عملکردهاي اجرايي در زمينه تجهيز منابع و تخصيص مصارف ، نقش غير قابل انکاري در توسعه اقتصادي کشور داشته و در هر کوي و برزن که طرحي در راستاي توليد،اشتغالزايي و عمران و آباداني کشور شروع و اجراء مي شود بانکها حضور داشته و بعنوان موتور محرک ايفاي نقش مي نمايند.

2- بانکهاي ايران حلقه ارتباطي تجارت خارجي ايران با جهان بشمار مي روند و برغم تمامي تلاشهاي صورت گرفته در راستاي ايجاد محدوديت در مراودات مالي بانکهاي ايراني با بانکهاي خارجي ، تا کنون بانکهاي ايران در دور زدن تحرمها موفق تر ظاهر شده اند.

3- نقش بانکهاي ايران در جذب نقدينگي سرگردان از طريق اجراي سياستهاي پولي و مالي بانک مرکزي و تزريق اين منابع در چرخه اقتصادي کشور بي بديل است.

4- بانکها بعنوان بازوي اقتصادي دولت تاثير بسزايي در اجراي طرحهاي اجتماعي مثل: پرداخت يارانه ها، طرحهاي اقتصادي مثل: سهميه بندي بنزين و اعطاي کارت سوخت و طرحهاي زير بنايي دارند.

5- بانکهاي ايران در زمينه تسهيل تجارت داخلي و مبادلات بازرگاني کشور نقش اساسي دارند.

اين دلايل در کنار دهها عوامل ديگر سبب مي شود که دستهاي ناپاک عزم جدي براي اخلال در نظام پولي و بانکي کشور داشته باشند و با علم نمودن يک ايراني تبعه آلمان بنام مه آفريد امير خسروي و نزديک نمودن نامبرده با برخی اطرافيان رييس جمهور و جريان انحرافي، وي را از رانتهاي بزرگ بهره مند سازند.



اما جالب آن است که بدانيد مه آفريد امير خسروي همان خريدار گمنام پژو 504 رييس جمهوري است که از او بعنوان يک ايراني مقيم آلمان نام برده مي شد و هرگز اسم کامل او بدلايل انسان دوستانه ( !! ) علني نشد!



و با اين حساب بايد پرسيد که چرا امير خسروي طي يک سناريوي تبليغاتي ، ماشين قديمي رييس جمهور را به قيمت گزاف خريده و در قبال اين کار بزرگ که نخواسته نامش فاش شود چه هديه و رانتي را از حلقه نزديک به رييس جمهوري دريافت نموده است؟!



برگرفته از سایت عماریون

تصنیفی زیبا از شهرام ناظری در سوگ آیت الله طالقانی


ای پدر سوگ ِ تو، ماتم آزادیست

سرنگون زین ماتم، پرچم آزادیست

دریغ دریغ دریغ، از این پدر دریغ

آن سحر تا سر زد، شب شد و روز آمد

مِهر ِ روشن جانش، تیرگی سوز آمد

دریغ دریغ دریغ، از آن سحر دریغ

ای سحری اختر ِ ما، مِهر ِ صفاپرور ما

در شب ِ دل ریشان

ای تو به این داور ما، بی تو رود بر سر ِ ما

رای ِ بداندیشان

ماه مِهی، سرو ِ سِهی، شد سفری از بر ِ ما

سایه کشید از سر ِ ما، از غم بدکیشان

دریغ دریغ دریغ، از این سفر دریغ

ای فُـتاده، در چاهِ خود، تو ماه ِ نّخشِب ِ ما

کِی تابد، بی رویت، ستاره در شب ما

چون غریبی، غرق ماتم، چه غمگین می گذرد

در سوگت، روز ما، چه سنگین می گذرد

شبی سحر شد، شبی دگر شد

شبی سحر شد، شبی دگر شد

تا شود این شب سپری، لاله باغ سحری

چهره بیاراید

فتنه دور ِ قمری، همچو شب آید سفری

مهر ظفر زاید

مهر ظفر، بار دگر، سر چو کُـنـد جلوه گری

نقش غم بی پدری، پیش نظر آید

دریغ دریغ دریغ، از آن پدر دریغ

دریغ دریغ دریغ، از آن پدر دریغ

این سروده از آقای جواد آذر و تصنیفی باصدای گرم استادشهرام ناظری است که درسوگ درگذشت آیت الله طالقانی اجراگردیده است

دانلود تصنیف

دانلود ار سرور دوم

شور در فراق

شور در فراق را با صدای استاد شجریان از اینجا بشنوید.

بسم از هوا گرفتن

بسم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی

که پری نماند و بالی

به کجا روم ز دستت

به کجا روم زدستت که نمی‌دهی مجالی

که نمی‌دهی مجالی

بسم از هوا گرفتن

بسم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی

که پری نماند و بالی

به کجا روم ز دستت

به کجا روم ز دستت که نمی‌دهی مجالی

که نمی‌دهی مجالی

نه ره گریز دارم نه طریق آشنایی

نه ره گریز دارم نه طریق آشنایی

چه غم اوفتاده‌ای را که تواند احتیالی

چه غم اوفتاده‌ای را که تواند احتیالی

چه خوشست در فراقی همه عمر صبر کردن

چه خوشست در فراقی همه عمر صبر کردن

به امید آن که روزی

به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی

به تو حاصلی ندارد

به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن

به تو حاصلی ندارد

به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن

که شبی نخفته باشی به درازنای سالی

به تو حاصلی ندارد

به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن

که شبی نخفته باشی به درازنای سالی

که شبی نخفته باشی

که شبی نخفته باشی به درازنای سالی

غم حال دردمندان نه عجب گرت نباشد

غم حال دردمندان نه عجب گرت نباشد

که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی

غم حال دردمندان نه عجب گرت نباشد

که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی

سخنی بگوی با من

سخنی بگوی با من که چنان اسیر عشقم

که به خویشتن ندارم ز وجودت اشتغالی

که به خویشتن ندارم ز وجودت اشتغالی

همه عمر در فراقت

همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد

اگر احتمال دارد به قیامت اتصالی

اگر احتمال دارد به قیامت اتصالی

به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن


بَسَم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی
به کجا رَوَم ز دستت؟ که نمی‌دهی مجالی
نَه ره گریز دارم نَه طریق آشنایی
چه غم اوفتاده‌ای را که تواند احتیالی
همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد
اگر احتمال دارد به قیامت اتصالی
چه خوشست در فراقی همه عمر صبر کردن
به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی
به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن
که شبی نخفته باشی به درازنای سالی
غم حال دردمندان نه عجب گرت نباشد
که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی
سخنی بگوی با من که چنان اسیر عشقم
که به خویشتن ندارم ز وجودت اشتغالی
چه نشینی ای قیامت؟ بنمای سرو قامت!
به خلاف سرو بستان، که ندارد اعتدالی
که نه امشب آن سماعست که دف خلاص یابد
به طپانچه‌ای و بَربَط برهد به گوشمالی
دگر آفتاب رویت منمای آسمان را
که قمر ز شرمساری بشکست چون هلالی
خط مشک بوی و خالت به مناسبت تو گویی
قلم غبار می‌رفت و فروچکید خالی
تو هم این مگوی سعدی که نظر گناه باشد
گنه‌ست برگرفتن نظر از چنین جمالی