با من صنما


با من صنما ، با من صنما

دل یک دله کن ، دل یک دله کن

گر سر ننهم ، گر سر ننهم

آنگه گله کن ، آنگه گله کن


مجنون شده‌ام ، مجنون شده‌ام

از بهر خدا

زان زار تو مرا ، یک سلسله کن


آخر تو شبی رحمی نکنی

بر رنگ و رخ همچون زر من


تو سرو و گل و من سایه تو

من کشته ی تو

تو حیدر من ، تو حیدر من


تازه شد از او باغ و بر من

شاخ گل من

نیلوفر من ، نیلوفر من


رحمی نکند چشم خوش تو

بر نوحه و این

چشم تر من ، چشم تر من


روی خوش تو دین و دل من

بوی خوش تو

پیغمبر من ، پیغمبر من


باده نخورم ور زآن که خورم

بوسه دهد او بر ساغر من

آنکس که منم پابسته ی او

می‌گردد او گرد سر من

__________________________________________

از مولوی

شنیدن نوای ” با من صنما ” از ناظری



"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر