محمدرضا شفیعی کدکنی

گه ملحد و گه دهری و کافر باشد

گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد

بــــــــــــاید بچشد عذاب تنهایـــــــی را

مــــــردی کــــــه ز عصر خود فراتر باشد

محمدرضا شفیعی کدکنی

۱۱ نظر:

  1. گیلانغربی
    موج گسترده ی حمایت از تظاهرات اول اسفند
    همبستگی ملی برای کسب آزادی

    • برای دومین بار در روزهای اخیر همبستگی و عزم ملی برای ثبت یک روز تاریخی دیگر در جنبش سبز شکل گرفته است. مخالفان استبداد در کنار هم قرار گرفته اند تا ضمن بزرگداشت جان باختگان ۲۵ بهمن، بگویند مرعوب حکومت نشده اند و به مبارزه تا رسیدن به آزادی ادامه خواهند داد ...

    در حالی که به نظر می رسد حکومت کودتا منتظر واکنش مردم در اول اسفند ماه است تا سیاست خود را نسبت به سران گروگان گرفته ی جنبش سبز تعیین کند، برای دومین بار در روزهای اخیر همبستگی و عزم ملی برای ثبت یک روز تاریخی دیگر در جنبش سبز شکل گرفته است. مخالفان استبداد در کنار هم قرار گرفته اند تا ضمن بزرگداشت جان باختگان ۲۵ بهمن، بگویند مرعوب حکومت نشده اند و به مبارزه تا رسیدن به آزادی ادامه خواهند داد.
    برای حضور دوباره در خیابان ها، این بار دیگر هیچ کس خود را منتظر و معطل مجوزهایی که هیچ وقت صادر نشده اند، نکرده است.

    روز پنجشنبه شورای هماهنگی راه سبز امید که از نزدیکان موسوی و کروبی هستند باصدور بیانیه ای از مردم ایران دعوت کرد روز یکشنبه، اول اسفندماه، به منظور هفتمین روز جان باختن صانع ژاله و محمد مختاری در تظاهرات ۲۵ بهمن، و همچنین بزرگداشت یاد و خاطره سایر شهدای جنبش سبز، در تجمع های تهران و شهرستان شرکت کنند.
    در این بیانیه تاکید شد، این راه پیمایی ها علاوه بر حمایت قاطع از مواضع رهبران جنبش آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای ادامه راه دشوار آزادی و کرامت انسان، نشانه اعلام همبستگی با هموطنان کرد در پاسداشت خون این دو عزیز ایرانی شیعه و سنی خواهد بود که در راه مبارزه با استبداد دینی بر زمین ریخت.

    این فراخوان هم در نیروهای اصلاح طلب و هم در اپوزیسیون جمهوری اسلامی با استقبال و حمایت گسترده ای روبرو شد.
    «رسانه های سبز» که به محافل اصلاح طلب نزدیک هستند، بیانیه ی مشترکی منتشر کرده و مردم را به حضور در خیابان ها در روز اول اسفند دعوت کردند.

    پاسخحذف
  2. در این بیانیه که به امضای سامانه های خبری و سایتهای ادوار، امروز، تحول سبز، تغییر، جرس، دانشجو نیوز، رسا (شبکه تلویزیونی)، سحام نیوز، میزان خبر، ندای سبز آزادی و نوروز رسیده است، گفته شده در هفتمین روز پر کشیدن یاران سبزمان و در حمایت از دو یاور همیشگی جنبش سبز در خیابانها و میادین اصلی گرد هم می آییم تا بار دیگر عظمت حضورمان را در مقابل چشمان کور ظالمان فریاد زنیم.

    شاخه ی جوانان حزب مشارکت اسلامی - بزرگترین حزب اصلاح طلب که از سوی حکومت کودتا غیرقانونی شده است - در اطلاعیه ی خود نوشته است: در تجمعات روز یکشنبه یکم اسفند که به گرامیداشت یاد دو شهید مظلوم جنبش سبز صانع ژاله و محمد مختاری برپا می شود ، حضور خواهیم یافت.

    شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد، ضمن عرض تسلیت به خانواده های داغدار صانع ژاله و محمد مختاری و همه آزادیخواهان، از مردم شریف و عدالتجوی کردستان، به ویژه جوانان سلحشور و آزادیخواه آن دعوت کرده است که همدل و همدوش با سایر مردم ایران تجمعات اعتراضی که در روز ۱ اسفند در میادین اصلی تمامی شهرهای ایران برگزار خواهد شد را همراهی نمایند.

    جمعی از دانشجویان دانشگاه های آزاد با انتشار بیانیه ای ضمن تشکر از حضور سبز مردم در راهپیمایی ۲۵ بهمن ماه و پاسداشت یاد و خاطر شهید" محمد مختاری" از دانشجویان دانشگاه آزاد شاهرود، سرکوب های گسترده نیروهای حکومتی را نشان از ترس و وحشت بی سابقه دولتیان دانسته و از همه مردم شجاع و غیور خواسته اند تا یکم اسفند ماه ساعت ۳ بعد از ظهر با حضور در خیابان ها بر جان فرعونیان لرزه افکنند.

    جمعی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت نوشته اند: آنچه مبرهن است اگر امروز سکوت کنیم فردا چاره ای جز تن دادن به ظلم و ستم نخواهیم داشت. این دانشجویان در بیانیه ی خود از دانشجویان و هموطنان خواسته اندتا با حضور خود در روز اول اسفند به اقتدار طلبان نشان دهند هنوز به آرمان های سبز خود ایمان داشته و نمی گذارند خون امثال صانع ها و محمدها توسط صاحبان قدرت پایمال و مصادره شود.

    جبهه ملی ایران در بیانیه ای ملت غیور ایران را به تظاهرات بزرگداشت هفتمین روز شهادت جوانان مظلوم که روز یکشنبه اول اسفند ماه ۸۹، ساعت ۳ بعد از ظهر در میدان های اصلی تهران و دیگر شهرهای سراسر کشور برگزار می شود فرا خوانده است.

    پاسخحذف
  3. در همبستگی با اعتراضات اول اسفند، تا به حال نام جریان های ملی - مذهبی نظیر نهضت آزادی ایران و شورای ملی - مذهبی ها به چشم نمی خورد. این تشکل ها از فراخوان های روز ۲۵ بهمن نیز رسما پشتیبانی نکرده بودند.

    در میان نیروهای اپوزیسیون نیز دعوت مردم به شرکت در مراسم اول اسفند، گسترده بوده است.
    ۹ حزب و سازمان سیاسی مخالف، که طیف وسیعی از نیروهای چپ، ملی و دموکرات و نیز احزاب کردی را شامل می شوند، در بیانیه ی مشترک خود مردم را به شرکت در راه پیمایی های اعتراضی فراخوانده اند.
    اتحاد جمهوریخواهان ایران، حزب دمکرات کردستان ایران، حزب دمکراتیک مردم ایران، حزب کومه‌له کردستان ایران، جبهه ملی ایران ـ اروپا، سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، کمیته هماهنگی شورای موقت سوسیالیست ‏های چپ ایران و شورای همآهنگی جنبش جمهوریخواهان دمکرات و لائیک ایران احزابی هستند که این بیانیه را امضا کرده اند.

    دیگر احزاب کردی نیز با انتشار بیانیه هایی مردم ایران و کردستان را به حضور در برنامه های اعتراضی اول اسفند فراخوانده اند. حزب دموکرات کردستان، اتحادیه ی جوانان دموکرات کردستان، سازمان خبات کردستان ایران و کمیته ی هماهنگی اعتراضات به قتل صانع ژاله ،با انتشار اطلاعیه های جداگانه از راه پیمایی های اول اسفند حمایت کرده اند.

    کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، جمعیت حوانان کردستان ایران، سازمان ضد اعدام در کردستان و اتحادیه خانواده زندانیان در بند کورد نیز با انتشار بیانیه ی مشترکی از اعتراضات روز اول اسفند در کردستان و سراسر ایران حمایت کرده اند.

    هیات اجرائیه سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) اعلام کرده است: از هر حرکت اعتراضی در تهران و شهرستان ها در گرامی داشت جانباختگان، همبستگی با خانواده های دستگیرشدگان و خواست آزادی فوری و بی قید شرط آنان حمایت می کند.

    زمان و مکان های اعلام شده در ٣۶ شهریور
    تهران: میدان امام حسین ، تا میدان آزادی در صورت بسته بودن این مسیرها میدان هفته تیر به سمت بلوار کشاور:
    اصفهان: میدان انقلاب - چهارباغ عباسی- ساعت سه
    تبریز: فلکه آبرسان (دانشگاه)، میدان ساعت (شهرداری)
    ارومیه: خیابان ارومیه، از شهرجایی تا میدان انقلاب
    اردبیل: چهارراه امام تا میدان شریعتی

    پاسخحذف
  4. ایلام: خیابان بیست و چهار متری ولی عصر و خیابان اشرفی اصفهانی
    بوشهر: خیابان شهدا
    ورامین: میدان راه آهن تا میدان اصلی ورامین
    پیشوا: خیابان شریعتی
    قرچک: خیابان محمد آباد
    اسلام شهر: خیابان باغ فیض، بلوار امام حسین از ابتدای جاده ساوه تا میدان اصلی باغ فیض
    کرج: میدان شاه عباسی تا میدان حصارک
    شهرکرد: حدفاصل چهارراه دامپزشکی تا میدان انقلاب
    بیرجند: خیابان مدرس
    مشهد: از سه راه راهنمایی- به سمت میدان شریعتی
    بجنورد: میدان ۱٧ شهریور
    اهواز: فلکه ساعت تا چهارراه آبادان
    زنجان: خیابان سعدی، خیابان امام
    گرمسار: میدان شهدا تا میدان امام
    سمنان: از میدان سعدی به سمت میدان کوثر
    شاهرود: خیابان ۱٢ بهمن
    شیراز: ساعت سه - مقصد نهایی:روبروی دانشکده مهندسی شماره دو- مسیر یک:میدان نمازی تا دانشکده - مسیر دو:میدان ستاد به سمت میدان نمازی تا دانشکده مهندسی - مسیر سه:میدان ارم به سمت میدان نمازی تا دانشکده مهندسی و سایر کوچه ها و خیابان های منتهی به ملاصدرا به سمت دانشکده مهندسی
    سنندج: خیابان پاسداران
    کرمان: میدان مرکزی (میدان آزادی)
    کرمانشاه: میدان فردوسی
    یاسوج: پارک ساحلی میدان استانداری
    گرگان: میدان ولی عصر تا زرتشت
    رشت: خیابان امام خمینی – خیابان مطهری – خیابان گلسار
    بروجرد: خیابان شهدا
    خرم آباد: خیابان شهدای شرقی
    بابل: خیابان دکتر شریعتی ،میدان امیرکبیر -کنار پارک شادی (ساعت پنج)
    ساری: خیابان فرهنگ، خیابان قارن، خیابان انقلاب
    آمل: خیابان امام رضا
    اراک: خیابان عباس آباد، خیابان ملک، خیابان امام خمینی
    همدان: میدان دانشگاه، آرامگاه بوعلی
    بندرعباس: از چهارراره رسالت تا نخل ناخدا
    یزد: خیابان دهم فروردین، خیابان آیت الله کاشانی از میدان مجاهدین تا میدان ابوذر

    پاسخحذف
  5. گیلانغربی
    "داسه تانی ست"!

    "ع-اوحدی"

    • چند روز پیش حزب "مشارکت" بیانیه داده که "ما به فکر براندازی نیستیم ..."! حیرتا! پس این مردم یک کاره، می روند وسط خیابان، کتک می خورند، دستگیر می شوند، شکنجه می شوند، مورد تجاوز قرار می گیرند، کشته می شوند، زیر ماشین پلیس می روند، که چه؟ که رژیم عوض نشود؟ ...یعنی تمام این مصیبت ها را تحمل می کنند برای این که احمدی نژاد که همه را می خنداند، برود و خاتمی بیاید که تنها خودش می خندد؟ ...

    "پرده دار"، نوعی قصه گو یا نقال محسوب می شد که اغلب قبایی به تن داشت و شال سبزی بر گردن (یعنی سید!). ابزارش عبارت بود از یک پرده ی لوله شده، یک چوب بلند یا عصا (منتشا)، یک چکش و چند میخ طویله و ... از راه می رسید، پیش روی تکیه، سر در قبرستان یا در پیشخوان یک مسجد، یا سر بازار و گذر، پرده را باز می کرد، به دیوار می کوبید، دستی به هم می زد و شروع می کرد به بازار گرمی و ... روی "پرده"، چند شکل و شمایل نقاشی شده بود، به سبک نقاشی "قهوه خانه"، یعنی "نقاشی بی بعد"! عناصر این گونه نقاشی نسبت به یکدیگر و نسبت به کل زمینه و موضوع، تناسب چندانی ندارند، به عبارتی عاری از ارزش های واقع گرایی اند؛ مثلن شخصیتی که پشتش به ماست، صورتش به تمامی دیده می شود... بطور کلی چهره های اصلی برای "نمایش" کشیده شده اند، و هیچ کدام "نیمرخ" یا "سه رخ" نیستند، حتی صورت و اندام دو قهرمان رو در رو و در حال جنگ یا گفتگو، به تمامی دیده می شود. در اندازه ها و موقعیت ها نیز، تناسبی رعایت نشده، به این معنی که دست و پا و اندام و صورت و... همخوانی ندارند. این نقاشی "قهوه خانه" یا روی پرده، عمدتن شامل سه "نوع" بود؛ "رزمی"، مانند جنگ رستم با دیو سپید،... یا "بزمی"، مانند حضور سفرای فرنگی در بزم شاه عباس دوم (روی دیوار تالار چهل ستون اصفهان)... و "مذهبی"، مانند کشته شدن عباس یا علی اکبر در روز عاشورا... روی پرده معمولن قهرمانان قصه نقاشی شده بودند و بقیه، اگر بقیه ای وجود داشت، بصورت سیاهی لشکر، جایی در کناره های پرده قرار داشتند...
    تصاویر "پرده" که تصاویری مجرد (ابسترکت) از شخصیت های اصلی روایت بود، معمولن تفاوت چندانی با هم نداشتند. مثلن میان رستم و سهراب یا اسفندیار، چندان فرقی نبود، همان گونه که شمر و حضرت عباس هم توفیر چندانی نداشتند مگر در رنگ لباس و یا هاله ی نوری که گرد سر امام نقش شده بود

    پاسخحذف
  6. و از این قبیل. تنها در تصویر برخی شخصیت ها نظیر "دیو سپید" یا چهره ی شخصیت های منفی نظیر شمر، تلاش شده بود تا زشت و مثلن ترسناک باشند. در نقاشی روی پرده دو نوع شخصیت، بارز و غالب بود؛ یکی "شقی"(منفی) شامل دیو و جن و شمر و... و دیگری "مظلوم"(مثبت) نظیر امام، رستم و... آنچه بیشتر سبب تمایز شمایل ها از هم می شد، کلام و اشاره ی نقال یا منقبت خوان و بطور کلی "پرده دار" بود. قصه گو هنگام نام بردن از یکی از شخصیت ها، با دست یا با عصا به تصویری روی پرده اشاره می کرد. آن وقت تماشاگران در می یافتند که این یکی افراسیاب است، آن یکی رستم یا شمر یا حرمله یا علی اکبر یا.... به این ترتیب شمایل های یک بعدی پرده، در ذهن تماشاگران دارای "شخصیت" می شدند. از آن پس تا انتهای روایت، پیوسته نیاز تماشاگران به اشاره ی نقال، کمتر می شد تا جایی که دیگر نام سهراب یا رستم، امام یا شمر، و ... کافی بود تا نگاه تماشاگران خود به خود به شمایل مورد نظر کشیده شود...
    مرا به درستی متهم کرده اند که نه فهم سیاسی دارم و نه "تفسیر سیاسی" می فهمم. اجازه بدهید در زمانه ای که به تعبیر سیاست شناسان ریش و پشم دار، مشتی احمق بر جهان حاکم اند، نادانی چون من هم نظراتش را بصورت پرسش و معما مطرح کند. مثلن این که به گمان من کار مفسرین خبری رسانه های جمعی در مورد وقایع جاری در ایران، بی شباهت به کار پرده دار نیست چرا که شخصیت های جمهوری اسلامی هم از ابتدای کار (۱٣۵۷) تا امروز، شباهت تام به تصاویر پرده ای (نقاشی قهوه خانه) داشته اند. اینجا هم نقش های اصلی؛ یک شکل، تک بعدی، غیر واقعی و غلوآمیز اند، و انگاری همه برای "نمایش" نقاشی شده اند؛ رو به تماشاگر، و "تمام رخ"! مثلن بجز چند تایی نظیر آقایان رفسنجانی، خامنه ای، جنتی، مصباح و... بقیه نقش فرعی دارند؛ یک شکل اما در گوشه کنار پرده و بصورت سیاهی لشکر. البته تعداد نقش های اصلی در "پرده"ی جمهوری اسلامی بیش تر از "پرده"ی نمایش است. تفاوت عمده ی دیگر آن که پرده دار، مثلن هنگام نقل اعمال شمر، هرگز به تصویر امام حسین اشاره نمی کرد، یا رستم پرده دار، همیشه همان بود که هفته ی پیش یا ماه پیش هم رستم بود.

    پاسخحذف
  7. اما مفسرین وقایع در ایران، به ویژه در رسانه های خارجی، پیوسته ویژگی نقاشی های جمهوری اسلامی را تغییر می دهند. آقای رفسنجانی، بسته به داستان و موقعیت، "اصول گرا"، "لیبرال"، "میانه رو"، "تکنوکرات"، "سازنده" و حتی "اصلاح طلب" و "امیرکبیر" هم می شود، با این همه "مفسرین" هنوز هم به همان شمایل قبلی اشاره می کنند. مثلن وزیر خارجه ی فعلی، آقای صالحی که از دم و دستگاه "انرژی هسته ای" به وزارت خارجه پریده، به دلیل آن که در دوره ی آقای خاتمی نماینده ی ایران در آژانس بین المللی بوده، بنظر مفسری "میانه رو" یا "معتدل" بحساب می آید و حضورش در کابینه ی فعلی به مفهوم "تعدیل" در سیاست تندروانه ی آقای احمدی نژاد قلمداد می شود! این گونه "تفاسیر" سبب می شود تماشاگران دچار "گه گیجه" شوند. سی سال است همه می گویند، و تجربه هم نشان داده، که تصمیمات در جمهوری، در هر زمینه ای توسط گروه خاص و به رهبری یک نفر گرفته می شود. بنابراین حضور این یا آن شخص سرد، گرم یا ولرم در سیاست خارجی یا داخلی (چه فرق می کند؟) معنا و مفهوم بخصوصی ندارد، دارد؟ به زبان خودمانی "خر همان خر است،...". چه تفاوت می کند اگر پرده دار، بجای "افراسیاب"، به "کاووس" اشاره کند، نتیجه بهرحال کشته شدن سهراب است. روی پرده اما گشتاسب، هرگز بر رستم پیروز نمی شود، در حالی که در نقاشی "باسمه"ی جمهوری اسلامی، هم رستم خیلی پیزری ست و هم گشتاسب خیلی وقیح تر از گشتاسب "پرده" است. مثل جریان انتخابات سال گذشته که دو قدم مانده به پیروزی، رستم شمشیر را غلاف کرد و ایستاد به رجز خوانی، و گشتاسب هم وقاحت را تا آنجا کشانید که خود را رستم معرفی کرد و رستم را "نوکر افراسیاب"، و از این قبیل...
    "نورمن می لر" نویسنده ی همیشه معترض آمریکایی، در یک مصاحبه ی کوتاه، پس از انتخاب بوش (پدر) به ریاست جمهوری، گفته؛ آقای بوش هم مثل خانم تاچر (گیرم در بعدی حقیرتر) به منفعت خود فکر می کند. مصاحبه گر می گوید؛ ولی ۶٨ درصد مردم به آقای بوش رای داده اند! "می لر" می گوید؛ مردم معمولن با سوء تفاهم به سراغ مرد یا زنی می روند و بعد، هنگام پذیرش واقعیت، دچار واکنش های عصبی (تعارض) می شوند.

    پاسخحذف
  8. قلدری (ریگان) هشت سال به ما گفت همه چیز زیباست، ما ملت بزرگی هستیم، غمی نداریم و از این قبیل... و حالا به جایی رسیده ایم که مثل یک بیوه (همسر مرده) به "کمی" امنیت، "کمی" آسایش و "کمی" سکوت نیاز داریم (لاجرم به بوش رای می دهیم)... در دوران "بیوه گی" ما در جمهوری اسلامی هم، بسیاری تنها به فکر بالا کشیدن گلیم خود اند. یک ساندویچ، کمی "ساندیس"، یک موتور سیکلت و دویست هزار تومان برای یک روز سگدو زدن در چند خیابان زیر چتر امنیتی پلیس، زنجیر و چوب و چاقو در هوا چرخاندن و عربده کشیدن، و احیانن تجاوز به زنی که مدت هاست آرزویش را داشته اند و ... برای اینها "رهبر" یا "رییس جمهور" یا... حکم همان نقاشی های روی پرده را دارد. خیلی از افسران گارد شاهنشاهی هم از صبح ۲٣ بهمن ۱٣۵۷ ریش گذاشتند و رییس کمیته ی محل شدند، از خود خمینی و شعبان بی مخ هم مسلمان تر و دوآتشه تر! وقتی "دانشمند"ی چون آقای "تقی زاده" بگوید ما همه "آلت فعل" بودیم؛ اگر من قرارداد را امضاء نمی کردم، دیگری می کرد... از امثال آقایان "کوچک زاده"، "ده نمکی"، "نقدی"، "حسینیان" و لات و لوت هایی از این قبیل، چه انتظاری می رود؟ تازه اینها به اندازه ی یک "ساندیس" و چند تومان پول، مسلمان اند، آقای تقی زاده ی "متجدد" که عمامه و عبا را بکل "ترک" کرد و پشت سر "دیکتاتور" به نماز ایستاد!
    می لر می گوید؛ جناح "راست" دچار بیماری "خود درست بینی" ست. و اتفاقن بیماری جامعه ی معاصر آمریکا هم همین "حق به جانبی"ست. بدی قضیه اینجاست که جناح "چپ" هم دچار همین بیماری "خود صحیح پنداری" شده. شاید این هم از نتایج دور ماندن از قدرت و "عادت" به حضور دژخیم است. شاید به همین علت یک "چریک اسبق" به آقای خامنه ای نامه می نویسد؛ لطفن "کمی" کمتر اعدام کنید یا چیزی شبیه به این. به راستی هم مهم نیست بدانیم در این نامه و نامه های مشابه، دقیقن چه نوشته شده، مهم این است که بدانیم "اپوزیسیون" در پاریس یا لندن یا... به درازای یک منحنی "گشاد"، دچار "استحاله" شده، و هم چنان گرفتار تب "خود صحیح پنداری"ست. نوشتن "آقا این کارها بد است" به آقای خامنه ای، حکم نامه ای ست به ریاست کشتارگاه، که لطفن چند ساعتی به احترام "خلق"، چاقویتان را در تاقچه بگذارید، جز این است؟

    پاسخحذف
  9. چرا نامه به رییس کشتارگاه، خنده دار است، و نامه به رهبر جمهوری اسلامی یک اقدام سیاسی محسوب می شود؟ مفسر صاحب نامی نوشته؛ دیکتاتورهای منطقه دارند جارو می شوند و "رهبران جمهوری اسلامی عبرت نمی گیرند"! نمی فهمم اگر ما ده سوسمار را در برکه ای کشتیم، چرا باید از سوسمار یازدهمی انتظار داشته باشیم "عبرت" بگیرد و پاچه ی ما را نگیرد؟... آقای می لر در مورد جامعه ی آمریکای معاصر می گوید؛ ما به راستی نمی دانیم به چه چیز عقیده مندیم. مثل این هوای بیرون (نیویورک) که پر از دود است. (دود چیست؟ هوای بیرون پر از چیست؟) معجونی از همه چیز! خیال می کنم اپوزیسیون ما هم در جریان تحول از "چریک" تا "مبارز سیاسی" متمدن و دموکرات، کم کم یادش رفته به چه چیز عقیده دارد!
    غرض این نیست که چرا ما دیگر "چریک" نیستیم، و چرا در مقابل فاجعه و مصیبتی که بر فرهنگ و مردم و سرزمینمان فرود آمده، شمشیر نمی کشیم، قهر انقلابی نمی کنیم، فریاد نمی زنیم ... نه آقا. حالا دیگر از عمر ما هم سی سال دیگر گذشته. دیگر بیست و چند ساله نیستیم که خیابان ها را از فریادهای "مرگ بر این"، "مرگ بر آن" اشباع کنیم و با مشت های گره کرده به جنگ آسیاب های بادی برویم. به قول آقای می لر؛ خشم حالا آنقدر عمیق شده که یک آرامش نسبی می دهد ... ولی بنظر می رسد "عادت" به این نقاشی های روی پرده سبب شده که از "افراط"، به "تفریط" کشیده شویم! کم کم باورمان شده این یکی "رهبر" است، آن یکی "رییس جمهور"... وقتی قرار است مراقب باشیم از این طرف بام نیافتیم، آنقدر عقب عقب می رویم که از آنطرف می افتیم. نه به آن روز که به گرگ ها فحش چارواداری می دادیم و نه به حالا که از جناب گرگ تقاضا می کنیم (مطابق "تاویل" از موازین دموکراسی)؛ بفرمایید سر میز مذاکره و "تعامل"، و لطفن چند روزی دندان هایتان را تیز نکنید، و از این قبیل.
    کار "عادت" به نقاشی های این "پرده" به جایی کشیده که چند روز پیش حزب "مشارکت" بیانیه داده که "ما به فکر براندازی نیستیم ..."! حیرتا! پس این مردم یک کاره، می روند وسط خیابان، کتک می خورند، دستگیر می شوند، شکنجه می شوند، مورد تجاوز قرار می گیرند، کشته می شوند، زیر ماشین پلیس می روند، که چه؟ که رژیم عوض نشود؟ مگر خر بغل ننه شان خوابیده؟ یعنی تمام این مصیبت ها را تحمل می کنند برای این که احمدی نژاد که همه را می خنداند، برود و خاتمی بیاید که تنها خودش می خندد؟

    پاسخحذف
  10. دعوای اصولگرا و اصلاح طلب در جمهوری اسلامی، به دعوای مزمن زن و شوهری می ماند که هر روز محله را روی سرشان می گذارند اما چون مردم را همسایه های "نامحرم" می دانند، پیوسته "آبروداری" می کنند! شوهر (اصولگرا) فریاد می زند که ده ها "سند و مدرک غیر قابل انکار" دارد که زنش بغل آمریکا و انگلیس و اسرائیل خوابیده اما یک بار هم برای رضای خدا یک سند رو نمی کند. زن (اصلاح طلب) هم بیست سال است، هی می گوید؛ "میگما"! اگر چنین کنی، مجبور می شوم "ناگفته"ها را بگویم ها! اگر چنان کنی، ناچارم افشاگری کنم ها!... زنی سر بام نشسته بود، به مردی که بی خیال از کوچه رد می شد، گفت اگر وارد خانه شوی، فریاد می زنم. مرد که بفکر این قضیه نبود، تلاش کرد وارد خانه شود. زن فریاد زد اگر در را بشکنی، هوار می کشم. مرد هم لگدی زد و در راشکست. زن فریاد زد اگر از راه پله بیایی بالا، جیغ می کشم. مرد وارد راه پله شد. زن گفت؛ اگر روی بام بیایی ... مرد روی بام رفت... اگر دست به من بزنی... مرد دست زد ... اگر بغلم کنی... بغلش کرد ... اگر لختم کنی ... لختش کرد .. اگر تجاوز کنی... کرد... زن گفت آخیش، حالا اگر ول کنی، هوار می کشم ... مرحمت سرکار زیاد!
    دور و اطراف هیچ دیکتاتوری در تاریخ، از دستمال به دستان فرصت طلب خالی نبوده، ما اما در افراط و تفریط، از این هم جلوتر رفته ایم؛ عده ای لمپن قدرت طلب با وکالت و وزارت و چماق و ساندیس و... علنن کاه به آخور دیکتاتور می ریزند، در عوض عده ای با سواد و فهمیده، آنقدر عقب عقب می روند که ناآگاهانه نقش مشاور بی جیره و مواجب کفتاران جمهوری را بازی می کنند، عده ای... عده ای پای کامپیوتر دست به "انقلاب" می زنند و در "وبلاگ"هایشان فریاد می زنند؛ "فردا نوبت سیدعلی ست"، عده ای ... عده ای مثل من فقط بلدند حرف بزنند، عده ای... عده ای... عده ای هم مات و مبهوت، می پرسند؛ «چرا تونس تونس، ما نتونسیم»!

    پاسخحذف
  11. وقا حت مسئولان جمهوری اسلامی را ببینید!
    محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری ایران به سران کشورهای منطقه توصیه کرد که "اجازه دهند مردم کشور‌هایشان حرف خود را بزنند و تابع نظر ملت‌ها باشند".
    به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، آقای احمدی‌نژاد امروز ۴ اسفند (۲۳ فوریه) گفت: "چگونه ممکن است حاکم یک کشور، مردم خود را به رگبار مسلسل، توپ و تانک ببندد و آنها را بکشد و بعد اعلام کند که هرکس حرفی بزند، او را خواهد کشت؟"
    اظهارات رئیس جمهوری ایران در حالی منتشر می‌شود که در روزهای گذشته، در کشور لیبی نیروهای دولتی با گشودن آتش بر روی معترضان، صد‌ها نفر را کشته‌اند و معمر قذافی رهبر این کشور، وعده داده است که مدافعان حکومت تا "آخرین گلوله" در مقابل معترضان ایستادگی خواهند کرد.
    لیبی در جریان انقلاب اسلامی ایران، از مدافعان این انقلاب محسوب می‌شد و در زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق نیز، از جمله معدود کشورهای دنیا بود که به تهران اسلحه صادر می‌کرد.
    آقای احمدی‌نژاد در اظهار نظر امروز خود در مورد تحولات منطقه، همچنین از "آزادی، نقش‌آفرینی در حاکمیت ملی، تصمیم‌گیری در سرنوشت کشور و برخورداری از کرامت و احترام" به عنوان حقوق ملت‌های جهان نام برد.
    چگونه ممکن است حاکم یک کشور، مردم خود را به رگبار مسلسل، توپ و تانک ببندد و آنها را بکشد و بعد اعلام کند که هرکس حرفی بزند، او را خواهد کشت؟
    محمود احمدی نژاد
    وی به "سران برخی کشور‌ها که خیزش انقلابی مردم خود را با گلوله پاسخ داده‌اند" توصیه کرد که به جای کشتار مردم، با خواست های آنها همراهی کنند.
    رئیس دولت دهم با تاکید بر اینکه "مقاومت در برابر خواست ملت‌ها نتیجه‌ای نخواهد داشت" پرسید: "چرا باید اینقدر بد عمل کنند که مردم خواستار انجام اصلاحات شوند و علیه حکومت قیام کنند؟"
    در پی انتخابات ریاست جمهوری دهم در خرداد ۱۳۸۸، مخالفان محمود احمدی‌نژاد وی را به تقلب در انتخابات متهم کردند و در بزرگ‌ترین تظاهرات ضد دولتی در روز ۲۵ خرداد، حدود ۳ میلیون نفر از مردم معترض حضور یافتند.
    در جریان سرکوب تظاهرات ضد دولتی در هفته‌ها و ماه‌های بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران، چند هزار نفر از مخالفان دستگیر و ده‌ها نفر از آنها کشته شدند.

    پاسخحذف