....اگر امامت نباشد ، اگر رهبری نباشد ، اگر هدف نباشد ، اگر حسین نباشد و اگر یزید باشد ، چرخیدن بر گِرد خانۀ خدا با خانۀ بت مساوی است ... چنانکه حسین، همان که حج را نیمه تمام گذاشت، کسانی که در غیبت حسین، همچنان به طواف ادامه دادند مساوی هستند با کسانی که در همان حال بر گرد کاخ سبز معاویه در طواف بودند. ...
وقتی که در صحنۀ حق و باطل نیستی، وقتی که شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل نیستی، هر کجا که می خواهی باش: چه به نماز ایستاده باشی، چه به شراب نشسته باشی، هر دو یکی است....
.... آنهایی که حسین را تنها گذاشتند، همه با هم برابرند. هر سه تیپشان یکی هستند: چه آنهایی که حسین را تنها گذاشتند تا ابزار دست یزید باشند و مزدور او، و چه آنهایی که در هوای بهشت، به کنج خلوت عبادت خزیدند و با فراغت و امنیت، حسین را تنها گذاشتند و از دردسر حق و باطل کنار کشیدند و در گوشه محرابها و زاویۀ خانه ها به عبادت خدا پرداختند، و چه آنهایی که مرعوب زور شدند و خاموش ماندند.
زیرا در آنجا که حسین حضور دارد – و در هر قرنی و عصری حسین حضور دارد! – هر کس که در صحنه او نیست ، هر کجا که هست ، یکی است ، مؤمن و کافر ، جانی و زاهد ، یکی است.
این است معنی این اصل تشیع، که قبول هر عملی، یعنی ارزش هر عملی، به "امامت" ، به "رهبری" و به "ولایت" بستگی دارد! و اگر او نباشد، همه چیز بی معنی است و می بینیم که هست .
دکتر علی شریعتی
مجموعۀ آثار ، جلد ١٩ ، حسین وارث آدم ، صفحات ٢٠۴ و ٢٠۵
*********
« حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی، رجال مذهبی (روحانی) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال میکنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت. آثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین میداند و در چنین صورتی مردم حق اظهارنظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند. یک زعیم روحانی خود را بخودی خود زعیم میداند، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین، نه به اعتبار رأی و نظر و تصویب جمهور مردم؛ بنابراین یک حاکم غیرمسئول است و این مادر استبداد و دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا میداند، بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمیدهد بلکه رضای خدا را در آن میپندارد. گذشته از آن، برای مخالف، برای پیروان مذاهب دیگر، حتی حق حیات نیز قائل نیست. آنها را مغضوب خدا، گمراه، نجس و دشمن راه دین و حق میشمارد و هر گونه ظلمی را نسبت به آنان عدل خدایی تلقی میکند
دکترعلی شریعتی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر