شعر بسيار زيبا و معني گراي زير سروده ي شاعر فقيد دزفولي مرحوم قيصر امين پور است، روح اين شاعر بزرگوار شاد.
ما حاشيه نشين هستيم
مادرم مي گويد : پدرت هم حاشيه نشين بود،
در حاشيه به دنيا آمد، در حاشيه جان کند، يعني زندگي کرد و در حاشيه مرد.
من هم در حاشيه به دنيا آمده ام.
ولي نمي خواهم در حاشيه بمريم.
برادرم در حاشيه ي بيمارستان مرد.
خواهرم هميشه مريض است. هميشه گريه مي کند، گاهي در حاشيه ي گريه، کمي هم مي خندد.
مادرم مي گويد : سرنوشت ما را هم در حاشيه ي صفحه ي تقدير نوشته اند.
او هر شب ستاره ي بخت مرا که در حاشيه آسمان سوسو مي زند، به من نشان مي دهد.
ولي من مي گويم : اين ستاره من نيست.
من در حاشيه به دنيا آمدم،
در حاشيه بازي کردم.
همراه با سگ و گربه ها و مگس ها در حاشيه ي زباله ها گشتم تا چيز به درد بخوري پيدا کنم.
من در حاشيه بزرگ شده ام و به مدرسه رفتم.
در مدرسه گفتند : جا نداريم.
مادرم گريه کرد. مدير مدرسه گفت : آقاي ناظم اسمش را در حاشيه دفتر بنويس تا ببينيم!
من در حاشيه روز، به مدرسه شبانه مي روم
در حاشيه کلاس مي نشينم
در حاشيه مدرسه مي نشينم و توپ بازي بچه ها را نگاه مي کنم، چون لباسم هم رنگ بچه ها نيست
من روزها در حاشيه خيابان کار مي کنم و بعضي شب ها در حاشيه پياده رو مي خوابم
من پاييز کار مي کنم، زمستان کار مي کنم، بهار کار مي کنم، تابستان کار مي کنم ، در حاشيه کار کمي هم زندگي مي کنم
من در حاشيه شهر زندگي مي کنم
من در زمين زندگي مي کنم. بر لبه آخر دنيا!
من در مدرسه آموخته ام که زمين مثل توپ گرد است و مي چرخد
اگر من در حاشيه زمين زندگي مي کنم، پس چه طور پايم بر لبه ي زمين نمي لغزد و در عمق فضا
پرتاب نمي شوم؟
زندگي در حاشيه زمين خيلي سخت است.
حاشيه بر لب پرتگاه است، آدم هر لحظه ممکن است بلغزد و سقوط کند!
من حاشيه نشين هستم!
ولي معني کلمه ي حاشيه را نمي دانم!
از معلم پرسيدم : حاشيه يعني چه؟
گفت : حاشيه يعني قسمت کناره ي هر چيزي، مثل کناره لباس يا کتاب، مثلاً بعضي از
کتابها حاشيه دارند و بعضي ازکلمات کتاب را در حاشيه مي نويسند؛ يا مثل حاشيه شهر که زباله را در آن جا مي ريزند!
من گفتم : مگر آدمها زباله هستند که بعضي از آنها را در حاشيه شهر ريخته اند؟
معلم چيزي نگفت
من حاشيه نشين هستم
من به مسجد مي روم، در حاشيه مسجد نماز مي خوانم، نزديک کفش ها؛ در حاشيه جلسه قرآن،
قرآن خواندن را ياد گرفته ام، قرآن کتاب خوبي است
قرآن ما حاشيه ندارد
هيچ کلمه اي را در حاشيه آن ننوشته اند، اگر هم گاهي کلماتي در حاشيه آن باشند،
آن کلمات حاشيه هم مثل کلمات ديگر عزيز و خوبند.
من قرآن را دوست دارم
خوب است همه چيز مثل قرآن خوب باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر