یاد دکتر شریعتی

ای آزادی

تو را دوست دارم، به تو نیازمندم، به تو عشق می ورزم، بی تو زندگی دشواراست، بی تو من هم نیستم ؛ هستم ، اما من نیستم ؛ یک موجودی خواهم بود توخالی ، پوک ، سرگردان ، بی امید ، سرد ، تلخ ، بیزار ، بدبین ، کینه دار ، عقده دار ، بیتاب ، بی روح ، بی دل ، بی روشنی ، بی شیرینی ، بی انتظار ، بیهوده ، منی بی تو یعنی هیچ! ...

ای آزادی، من از ستم بیزارم، از بند بیزارم، از زنجیر بیزارم، از زندان بیزارم، از حکومت بیزارم، از باید بیزارم، از هر چه و هر که تو را در بند می کشد بیزارم.

ای آزادی، چه زندان ها برایت کشیده ام ! و چه زندان ها خواهم کشید و چه شکنجه ها تحمل کرده ام و چه شکنجه ها تحمل خواهم کرد.

اما خود را به استبداد نخواهم فروخت، من پرورده ی آزادی ام، استادم علی است، مرد بی بیم و بی ضعف و پر صبر، و پیشوایم مصدق، مرد آزاد، مرد، که هفتاد سال برای آزادی نالید.

من هرچه کنند، جز در هوای تو دم نخواهم زد. اما، من به دانستن از تو نیازمندم، دریغ مکن، بگو هر لحظه کجایی چه می کنی؟ نا بدانم آن لحظه کجا باشم، چه کنم؟ ...

« دکتر علی شریعتی »

خود سازی انقلابی ، ص ۱۲۰و۱۳۰

۱ نظر:

  1. سلام و درود خدا بر مردی که علیرغم گذشت چند دهه از خاموشی جسم او ، شعله های فروزان و تابان روح ناآرام او در دلهای نسلهای پس از خودش همچنان توفنده و دمنده ، ساری و جاری است و آنچه از همه این ها عجیب تر مینماید آنکه علیرغم آنکه او خود معمار انقلاب اسلامی بود و پس از انقلاب مورد بی مهری وارثان انقلاب قرار گرفت اما این بی مهری حتی بکمک تلاش مخالفان و نیز عامل گذر زمان نه تنها نتوانست مهر اورا که در قالب نگاه و نگرش او بر دلهای تشنه نسلهای پس از انقلاب جریان یافت بزداید و یا حتی بکاهد بلکه تاثیر کلام و مرام او را نیز در هر نسلی بیش از نسل قبل فزونی بخشید .

    پاسخحذف