من از جبابره نیستم!!

سالروز رحلت پیامبر رحمت و مهربانی (ص)

وشهادت امام حسن مجتبی (ع) بر تمامی دوستان اهل الیبت

تسلیت باد.

من از جبابره نیستم!!

روزی یک عرب بیابانی خدمت پیامبراکرم(ص) آمد و حاجتی داشت ، وقتی که جلو آمد روی حساب آن چیزهایی که شنیده بود ، اُبهت پیامبر(ص) او را گرفت وزبانش به لکنت افتاد!

پیغمبر ( ص) ناراحت شدندو سئوال کردند:

آیا ازدیدن من زبانت به لکنت افتاد؟

سپس پیامبر (ص) او را بغل کردند وبطوری فشردند که بدنش ، بدن پیامبر را لمس کرد.،

آنگاه فرمودند: آسان بگیر ، از چه می ترسی؟من از جبابره نستم. من پسر آن زنی هستم که با دست خودش از پستان گوسفند شیر می دوشید ، من مثل برادر شما هستم.

کتاب سیره نبـوی

صفحه29

سر پيامبر (ص)در دامان علي (ع)

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) در تاريخ 28 صفر سال 10 هجرى در مدينه منوره چشم از جهان فرو بستند و به لقاء الله پيوستند، و اين در حالى بود كه سر در سينه برادر خويش على بن ابى طالب (عليه السلام) داشتند: (و لقد قبض رسول الله...): و رسول خدا در حالى قبض روح شد كه سر بر سينه من نهاده بود و جانش در ميان دستانم گرفته شد و من دستم را بر چهره ايشان كشيدم و من متولى غسل آن حضرت شدم و ملائكه مرا كمك مى‌كردند، تا آن كه او را در ضريحش به خاک سپرديم ... (1(

و در غم رحلت پيامبر (صلى الله عليه و آله) در حالى كه حضرت را غسل مى‌داد و كفن مى‌كرد، چنين فرمود: (بأبى أنت و أمى يا رسول الله لقد انقطع بموتك...): پدر و مادرم فداى تو اى رسول خدا! همانا با مرگ تو از نعمتى محروم شديم كه با مرگ ديگران از آن محروم نمى‌شديم و آن، نعمت نبوت و اخبار آسمانى بود. مصيبت تو آنقدر بزرگ است كه ما را به خاطر تمام مصيبت‌هاى ديگر تسليت مى‌دهد و از اين جهت، تو منحصر به فرد هستى و همه مردم در سوگ تو ماتم‌زده هستند و از اين جهت عموميت دارى و اگر نبود كه تو ما را به صبر امر فرمودى و از جزع و ناله نهى نمودى، سرچشمه‏هاى اشك را خشك مى‌كرديم و درد و غم ما همواره باقى مى‌بود و اندوه ما زدوده نمى‌شد و اينها نيز براى تو اندك است، ولى مرگ را نمى‌توان برطرف كرد، پدر و مادرم فداى تو باد! ما را نزد پروردگارت ياد كن و در خاطر خود نگهدار! (2(

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) لحظاتى پيش از رحلت فرمود: (براى من كاغذ و دواتى بياوريد تا مكتوبى بنويسم كه پس از من گمراه نشويد!) در اين لحظه، عمر بن الخطاب گفت: "اين مرد هذيان مى‌گويد و بيمارى بر او غلبه كرده است! ما را كتاب خدا بست است!" و شعار "حسبنا كتاب الله" را سر داد كه نقض كننده فرمايش نبى اكرم (صلى الله عليه و آله) إنى تارك فيكم الثقلين... از همان مجلس ريشه گرفت.

پس از آن، در حالى كه على (عليه السلام) هنوز در حال غسل و تدفين پيامبر بود، گروهى در محلى به نام (سقيفه) جمع شدند و در امر خلافت نزاع آغاز كردند و سرانجام ابوبكر را به عنوان خليفه برگزيده، با او بيعت كردند و اين، آغاز مسيرى بود كه به نوبه خود نتايجى به همراه داشت.

پي‌نوشت‌ها:

1- نهج البلاغه، فيض الاسلام: خطبه 88 .

2- نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه226

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر