پيام كانون صنفي معلمان ايران به مناسبت آغاز سال تحصيلي 89-88

HTML clipboard

به نام خداوند جان و خرد

همكاران گرامي

به پيشينه چندين ساله ي اخير، مي خواستيم پيام سال تحصيلي جديد را با كاهش منزلت معلم ، عدم اجراي قانون خدمات كشوري ، افزايش مداوم قيمت ها ، نزول توان خريد فرهنگيان و... آغاز كنيم ؛ اما ديديم كه امسال، گويا چنين چيزي امكان پذيرنيست!

همكاران فرهنگي

همانگونه كه مي دانيد سال تحصيلي گذشته، در ميان شور و نشاط انتخابات دهم رياست جمهوري به پايان رسيد؛ انتخاباتي كه نسبتآ همه اقشار گوناگون اجتماعي ايران را درگير و متوجه خود نمود و اميد هاي بسياري برانگيخت. پس ازآن و با تعطيلي كلاس درس مدرسه و دانشگاه ، متآسفانه اما، كار به گونه ديگري پيش رفت و كلاس درس تلخ و بزرگ تر جامعه به روي دانش آموزان گشوده شد. تا اين بار نه در لابلاي خطوط كتاب هاي جدا از واقعيت زندگي ، كه در صحنه ي عمل و كنش اجتماعي ، صداقت ، شجاعت ، وفاي به عهد و ايستادگي بر سر پيمان را درس بگيرند؛ و از سوي ديگر عهد شكني ، تزوير و وارونه جلوه دادن واقعيت را با تمامي وجود خود حس و تجربه نمايند.

همچنين شاهد در خون غلتيدن ده ها دانش آموز و دانشجوي اين مرزوبوم باشند. به مشاهده خشونتي لگام گسيخته نسبت به صدها و بلكه هزاران زن و مرد و جوان و پيربنشينند كه پيش و بيش از هرچيز ، فقر معنا و منطق آمران و عاملان را به منصه ظهور مي رساند و ببينند كه تشنگان قدرت چگونه بذر نفرت در دل شاگردان مدرسه عشق مي پرورانند.

حال سال تحصيلي ديگري با دانش آموز و دانشجو وهمچنين معلم و استادي متفاوت آغاز مي شود. دانش آموزان با حال و هوايي ديگروبا آموخته هاي تابستاني پرتب و تاب به مدرسه مي آيند. دانشجويان جاي خالي دوستان به خون غلتيده ويا آسيب ديده از بازداشت ها ، ضرب و شتم ها و...را نمي توانند ناديده بگيرند. در حالي كه زخم هاي ناشي از به هيچ گرفته شدن آراء و باورهاشان هنوزالتيام نيافته است.

معلمان حتي اگر به مسائل سياسي و اجتماعي پيرامون خود بي توجه باشند- كه يقينآ چنين نيست - عهد شكني در اجراي قانون سال ها وعده داده شده را نمي توانند فراموش كنند. كاهش بيش از بيست و پنج درصدي بودجه هميشه ناكافي آموزش و پرورش را خارج از توان تحمل اين وزارت خانه مي دانند. بازداشت همكاران خود همچون رسول بداقي، هاشم خواستار، جعفرابراهيمي،عبداله مومني، محمد داوري و... و اصرار بربي اهميت تلقي نمودن آموزش و پرورش از طريق معرفي افراد ناتوان به مجلس براي پست وزارت راچگونه ناديده بگيرند؟ استادان دانشگاه بازداشت جمعي گروهي از همكاران خود، تحقيرو توهين نسبت به آن ها، تجاوز به حريم دانشگاه وبالاتر از همه بلاتكليف بودن شاخه مهمي از علوم و دانش بشري را چگونه براي خود و ديگران توجيه نمايند؟

به هرحال، مهرماه خسته از مهرورزي هاي پلشت، تكراري و بي محتوا پيش روي ماست. مي توان تبريك گفت!؟ چشم ها شسته شده است، جور ديگري مي بينيم

كانون صنفي معلمان

31/6/88

۱ نظر:

  1. دسته گل جدید ریاست دانشگاه آزاد واحد اسلام آبادغرب:
    ماجرا از آنجا آغاز می شود که درکلاس یکی از اساتید خانم به نام خانم انصاری پور ، پسر و آقازاده معاونت محترم دادگستری تهران به نام احمد امینی که بیشتر به خاطر جو موجود در واحد اسلام آباد غرب و توصیه پدر به این واحد تشریف آورده اند ، با در آوردن سر و صدا و اخلال در نظم کلاس توسط استاد مربوطه چندین بار به وی تذکر داده می شود و حتی چند بار استاد از وی می خواهد برای حفظ نظم کلاس ، جای خود را تغییر دهد و با اطرافیانش صحبت ننماید و موجبات اخلال در کلاس درس نشود ، اما آقا زاده محترم که به اهرم فراقانونی پدرمتصل است بی محابا به استاد مذکور و سایر اساتید می تابد و مانع از تدریس درس می شود. تا اینکه توسط استاد از کلاس اخراج می شود و به گفته خانم انصاری این داشگاه یا جای اوست یا جای وی .دانشجو به کمیته انضباطی معرفی می شود. اما در عصر ارتباطات این مسئله در چند ثانیه به پدر گرامی اطلاع داده می شود و فی الفور با علی مددی دانشجوی واحد ارمنستان که منصب ریاست دانشگاه ولقب دکتر را یدک می کشد، تماس می گیرد و از وی مشخصات سریع استاد مربوطه را می خواهد و به وی گوشزد می کند که در اسرع وقت باید استاد از پسرم معذرت خواهی نماید و دیگر اینکه سریعا" اخراج شود.با دستور اکید علی مددی و مواخذه و توهین ، سیروس نورایی مدیر گروه حقوق که تماما" مطیع آقازاده مذکور است قول می دهد که دیگر به انصاری پور اجازه تدریس داده نشود.شنوید از قصه خانم مریم انصاری پور استاد نمونه ای که در لحن سخنانش و چادر و مقنعه متینش می شد آرامش و تواضع و مهربانی را به خوبی دید.چقدر دوست داشتم همه اساتیدم و همه معلمین زندگی ام و همه الگوهای رفتاری ام منش هایی چون ایشان را دارا می بودند.اوائل مهرماه که خانم انصاری برای تدریس به دانشگاه مراجعه می نمایند نورایی خطاب به ایشان می گوید شما واجد شرایط تدریس نیستید. و استاد می داند که این قضیه از کجا آب می خورد.
    قانون و قانون مداری و رعایت آن همیشه مورد تاکید خانم انصاری پوربود. یاد شعری ازفریدون توللی افتادم که فرمود:
    نابرده رنج ، گنج میسر شود ، عزیز
    رو ، دیده باز کن ، که چه در کشورت کنند
    در پایان نمی دانم و نمی توانم کاری برای حقانیتت انجام دهم و فقط می گویم انشا ء الله عدو سبب خیرت شود.
    شاگرد کوچکت

    پاسخحذف