صيادي ضعيف را ماهي يي قوي به دام اندر افتاد . طاقت حفظ آن نداشت ،ماهي بر او غالب آمد و دام از دستش در ربود و برفت.
شد غلامي كه آب جوي آرد ......... جوي آب آمد و غلام ببرد
دام ،هر بار ماهي آوردي ......... ماهي اين بار رفت و دام ببرد
ديگر صيادان ،دريغ خوردند و ملامتش كردند كه چنين صيدي در دامت افتاد و ندانستي نگاه داشتن.
گفت :
اي برادران !چه توان كردن ؟ مرا روزي نبود و ماهي را همچنان روزي مانده بود .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر