طنـــــــــز

شخصی روزی به بازار رفت تا دراز گوشی بخرد.مردی پیش آمد و پرسید:کجا می روی ؟

گفت:به بازار تا درازگوشی بخرم .

مردگفت:ان« شاءالله » بگوی.

گفت:اینجا چه لازم که این سخن بگویم ؟درازگوش در بازار است و پول در جیبم .

چون به بازار رسید پولش را بدزدیدند . چون باز می گشت ،همان مرد به استقبالش آمد و

گفت:از کجا می آیی ؟

گفت :از بازار می آیم ان شاءالله ،

پولم را زدند ان شاءالله ،

خر نخریدم ان شاءالله

و دست از پا درازتر بازگشتم ان شاءالله !


۱ نظر:

  1. سلام
    و
    زیبا بود
    مطلبتون.
    مارا شرمنده کردید
    دوباره سرخواهم زد.انشاء الله.
    والحمدلله رب العالمین
    بهزاد

    پاسخحذف