دو حکایت

در آن وقت داخل می شدند

و اکنون خارج می شوند!

یکی از فرزانگان دیوانه وش در نزدیک معاویه شد و معاویه او را گفت:از قرآن چیزی دانی ؟

گفت:بسیار دانم و نیکو دانم .

گفت:بخوان تا بشنوم .

گفت:«بسم الله الرحمن الرحیم .اذا جاء نصرالله والفتح .و رایت الناس یخرجون من دین الله افواجا ».

گفت:خطا می خوانی که«یدخلون فی دین الله »آمده است.

گفت:آن در روزگار رسول خدا بود و اکنون همه خارج می شوند!

«حی علی الزکوة»به جای«حی علی الصلوة».

موذنی تکبیر گفت و مرم به تعجیل و شتاب روی به مسجد نهادند و برای صف پیش به هم سبقت می گرفتند .

ظریفی حاضر بود گفت:والله اگر موذن به جای«حی علی الصلوة»،«حی علی الزکوة»می گفت مردم در فرار از مسجد بر هم دیگر سبقت می گرفتند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر