در فوايد خاموشي

يکي را از دوستان گفتم :

امتناع سخن گفتنم به علت آن اختيار آمده است در غالب اوقات که در سخن نيک و بد اتفاق افتد و ديده دشمنان جز بر بدي نمي آيد .

گفت : دشمن آن به که نيکي نبيند .

هنر به چشم عداوت ، بزرگتر عيب است

گل است سعدي و در چشم دشمنان خار است

نـــــــور گيتي فروز چشمه هـــور

زشت باشد به چشم موشک کور

*****

بازرگاني را هزار دينار خسارت افتاد . پسر را گفت : نبايد که اين سخن با کسي درميان نهي .

گفت : اي پدر ، فرمان توراست ، نگويم ولي مرا بر فايده اين مطلع گرداني که مصلحت در نهان داشتن چيست ؟

گفت : تا مصيبت دو نشود يکي نقصان مايه و ديگر شماتت همسايه.

مگوي انده خويش با دشمنان

که لا حول گويند شادي کنان

*****

شخصي در مسجد سنجار بتطوع گفتي به ادايي که مستمعان را ازو نفرت بودي و صاحب مسجد اميري بود عادل ، نيک سيرت ، نمي خواستش که دل آزرده گردد،

گفت : اي جوانمرد ، اين مسجد را موذنانند قديم هر يکي را پنج دينار مرتب داشته ام تو را ده دينار مي دهم تا جايي ديگر بروي . برين قول اتفاق کردند و برفت.

پس از مدتي درگذري پيش امير بازآمد . گفت : اي خداوند ، برمن حيف کردي که به ده دينار از آن بقعه بدر کردي که اينجا که رفته بيست دينارم همي دهد تا جاي ديگر روم و قبول نمي کنم .

امير از خنده بي خود گشت و گفت : زنهار تا نستاني که به پنجاه راضي گردند.

به تيشه کس نخراشد ز روي خارا گل

چنانکه بانگ درشت تو مي خراشد دل

باب چهارم گلستان سعدی

در فواید خاموشی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر