ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی خواند . صاحبدلی بر او بگذشت
گفت : تو را مشاهره چندست ؟
گفت : هيچ .
گفت : پس اين زحمت خود چندان چرا همی دهی ؟
گفت : از بهر خدا می خوانم .
گفت : از بهر خدا مخوان
گر تو قرآن بدين نمط خوانـی
ببــــــری رونــــــق مسلمانـی
در جامعه ای که همه چیز با نگاه سیاست تجزیه و پذیرفته می شود ، نگاه به قرآن هم سیاسی می شود اثربخشی معنوی آن درصورتی که با اهداف سیاسیون ظاهربین مغایرت داشته باشد ؛ نباید به نظر بیاید . در جامعه ای که هدف مدیریت ارشدجامعه ، حذف رقیب با هر بهانه باشد ، هر رفتاری و هر شنیداری باید با مجوز سیاسیون حاکم ارائه شود . قبول و یا عدم قبول اعمال مردم در پیشگاه خداوند هم ، بستگی به نگاه سیاسیون غالب دارد ! اگر آنان بپسندند، خداهم می پسندد و اگر مقبول نیفتد ، در درگاه خداوند هم پذیرفته نیست.
« ربـنـــا » یک کلام خداوندی است که با صوت گیرا و اثر بخش محمدرضا شجریان خوانده شده است « گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را » و به عنوان یک اثر معنوی ملی در فرهنگ و رفتار و حافظه روزه داران پیر و جوان ایران ثبت شده است و نمی توان آن را از خاطر و خاطره های روزداران و نمازگزاران تشنه به آب گوارا و شیفته به دعای اثربخش به وقت افطار جدا کرد. مگر هرکه خوب می خواند باید ما را قبول داشته باشد تا به خوبی صوت و الحان او رضایت بدهیم.
مگر از گذشتگان ؛ عبدالباسط و منشاوی و ازقاریان معاصرمصر ... و دیگر قاریان عرب ( زنده و مرده ) همگی آنان سینه زن، زیر علم و بیرق ما بوده ویا هستند که صدای آنان را از رادیو و تلوزیون پخش می کنیم؟ ممکن است گفته شود آنان چون مخالف نیستند و مخالفتی با روش مدیریتی ما ندارند ، ایرادی در پخش صدایشان نسیت!... واین همان توجیه است که انسان همیشه برای خود دارد.
آن نماینده روحانی مجلس و حامی دولت وقتی به خبرنگار صداوسیما می گوید : من از شنیدن صدای ربنای شجریان حالم به هم میخورد. باید در خود جستجو کند که چرا با شنیدن صدای قران، حال او را به هم می خورد و ترش می کند، مگر دیگران که مجبورند صدای نکره و نتراشیده امثال او را ( بلانسبت مراجع معظم )هر روز و هر شب از صدا و سیما بشنود، چه گناهی مرتکب شده اند که باید ،تحمل اصوات ناخوشایند آنان را داشته باشند و دم نزنند و تحمل کنند! یعنی سیاست و حفظ قدرت برای حزب و گروه خود ، آن قدر مهم است که شنیدن صدای قران در بعضی موارد ، چندش آور شود؟
« مناجات ربنـــا» مال شجریان نیست ، کلام و لفظ خداوند است ، گفتگوی از دل برآمده ی بنده، با خداست و اوبه زیان آورده است ،و اجرا کرده است اکنون یک اثر هنری ملی و ماندگار همه ایرانیان است ؛ چرا باید آن را سیاسی کرد ؟ چرا باید این نغمه داودی را از مردم پنهان کرد و به بهانه مخالفت و بی محبتی به شجریان صدای هر ناخوش آوازی را به مردم تحمیل کرد؟....
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.
واژه ها را باید شست .
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.
درود
پاسخحذفدر گرماگرم جنگ صفین و پیکار حق و نفاق ، وقتی که بر سر قرآن های کاغذی جدالی سخت در گرفته بود ...
به ناگاه ندایی بر آمد :
" انالحق "
اما ...
هر کس به طریقی دل ما میشکند
پاسخحذفبیگانه جدا دوست جدا میشکند
بیگانه گر میشکند حرفی نیست
از دوست بپورسید که چرا می شکند
سلام دوست دیرین و نیکو گزینم
پاسخحذفنه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داند
غلام همت آن رند عافیت سوزم
که در گداصفتی کیمیاگری داند
وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی
وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند
بباختم دل دیوانه و ندانستم
که آدمی بچهای شیوه پری داند
هزار نکته باریکتر ز مو این جاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند