نـــــه هر که سر بتراشد قلندری دانـــد

خداوند نعمت بزرگی که به مسئولین و سخنوران ایرانی داده است نام آمریکا و سخن گفتن در باره دولت جنایتکار اوست. اگر موضوع آمریکا نبود مدیران ما حرفی برای گفتن و طرحی برای در انداختن نداشتند هرجا کم می آورند، دست آمریکا را رو می کنند و هرجا هم حرفی برای مردم و مخاطبین ندارند با مشت محکم به دهان آمریکا می زنند.

بعضی افراد مسئول کوچک وبزرگ هم ، با بهره گیری از این نعمت خدادادی ، حرف هایی می زنند که آدم از شنیدن آن خنده اش می گیرد ؛ موضوع گیری سیاسی ، کار متولیان کشور برای روحیه دادن به مردم و خنثی کردن حمله فکری رقبای بین المللی است . مثلا اگر رئیس جمهور کشور می گوید: « صدور فطعنامه های سازمان های بین المللی علیه ایران کاغذ پاره ای بیش نیست و برای ما اهمیت و ارزشی ندارد .» جدای از درست یا غلط بودن این موضع گیری و تبعات بیت المللی آن ؛ او برای تقویت روحیه مردم جامعه، مجبور و نیازمند به بیان این چنین سخنانی در بین مردم است. ولی اگر بخشدار و یا فرماندار و یا مدیرکل یک اداره ای ، این حرف را در جمع چندنفره اداری افراد منطقه کوچکی به زبان می آورد؛ حرف مفتی زده است. صدور قطعنامه منفی علیه هر کشوری اثر اقتصادی و سیاسی و بین المللی خود را دارد و خسارت تحریم ها بر کشورها قابل انکار نیست حالا اگر کسی تبعات منفی تحریم ها را نمی بیند، خداوند چشم بینایی و بصیرت به او بدهد تا بتواند و اقعیات اجتماع و تبعات واثر سخن خود را ببیند و بعد دهن بجنباند …..

که گفته اند :

نـــه هر که چهره برافروخت دلبــری دانــــد....... نـــــه هر که آینه سازد سکندری دانـــد

نه هر که طرف کله کـــج نهاد و تند نشست....... کلاه داری و آیین ســـروری دانــــــــــد

تـــو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکـــن ....... که دوست ، خود روش بنده پروری داند

هــزار نکتــه باریکتر ز مــــــو این جــــاست....... نـــــه هر که سر بتراشد قلندری دانـــد

وصــــد البتـــــــه

به قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد ....... جهان بگیرد اگر دادگستری دانــــــد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر