ذکــــــــــــــر(1)

ذکــــر خـــــــدا

ای فرزند! باید که همیشه زبانت در ذکر خدا باشد و دلت در فکر خاتمت و آخرتْ و اورادها معین کنی و ملازمت نمایی و هم چنان که نفس بی قوت نتواند به سر بردن، البته هر روز جویای آب و نان باشد جان را نیز قوتی است همچو علم و عمل، اگر از وی بازگیری وی را در هلاک اندازی؛ و بدان که هر ذکری را جداگانه فضیلتی است و هر وقتی را منزلتی. آن ذکر و آن وقت همچو صیدند و تو صیاد، زنهار چنان کن که پیوسته دام گذاشته باشی، نتوان دانست گاه باشد که تو دام از برای عصفور نهاده باشی ناگاه شاهباز سفیدی در دام افتد که لایق دست پادشاه باشد و به سبب آن تو مقرّب پادشاه گردی.

طاعت و اخـــــــلاص

هم چنان که دنیا دام نهاده است و دانه طمع در آن پاشیده، تو نیز دام دین بگذار و دانه طاعت و اخلاص در آن دام نه تا مگر آخرت به دام تو درآید.

اگر بی فایده خواهی گفت از هزار یکی مگو، می باید که هر چه گویی از بهر خدا گویی و اگر نگویی هم بهر خدا بود. رستگاری در کم گفتن بود «مَنْ صَمَتْ نَجا»

خامــوشــــی

تو را دَه پند گویم گر نیوشی ;یکی کم گفتن است و نُهْ خموشی

ز خاموشی است بر دست شهان باز ;که بلبل در قفس مانده است از آواز

ای فرزند! بدان که ما را مقصود از خاموشی، ذکر دنیا بود، اما زبان باید که همیشه [به ذکر حضرت مولا [گویا بود که عبادت های دیگر چون پوست است و ذکر حق همچون مغز، چنانکه در کلام مجید وارد است: «وَ لَذِکْرُ اللّهِ اَکْبَرُ» و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله پرسیدند که از اعمالْ کدام فاضل تر است فرمود که آنکه بمیری و زبان تو تر بود به ذکر خدای تعالی. و فرمودند: که ذاکر در میان غافلان همچون زنده بود در میان مردگان. و معاذ گوید که: اهل بهشت بر هیچ چیز حسرت نخورند مگر بر آنکه یک ساعت از ایشان گذشته باشد [در دنیا که ذکر خدای تعالی نکرده باشد.]

منشور ولایت

نقل است که در بهشت، صحراها است؛ هر وقت که بنده به ذکر مشغول شود فرشتگان از بهر وی درخت ها می نشانند. چون بنده از ذکر فرو ایستد فرشته نیز از نشاندن درخت باز ایستد. فرشته را گویند چرا باز ایستادی؟ گوید: از آنکه آن کس که از بهر وی درخت می نشاندم ایستاده.

گفتند که: ذکرْ منشور ولایت است، هر که توفیقِ ذکر دادند منشور ولایت کرامت کردند و هر که را ذکر از وی باز ستدند وی را معزول کردند.

ای فرزند! چون در قیامتْ درجاتِ اهل ذکر را بینی تو را حسرتی پیدا شود که آن را نهایتی نباشد و از بهر اینْ خدای تعالی روز قیامت را روز تغابُن خوانده است که هیچ کس در آن روز از غَبْن خالی نباشد.

بخشی از :

وصیت نامه افضل الدین محمد تبریزی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر