معرفی طاق کسری (ایوان مدائن)

طاق کسری (ایوان مدائن)
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان -_- ایوان مدائن را آیینه عبرت دان


طاق کسری . [ ق ِ ک ِ س را ] (اِخ ) مشهورترین بنائی که پادشاهان ساسانی ساخته اند. قصري است که ایرانیان طاق کسری یا ایوان کسری مینامند و هنوز ویرانه ٔ آن در محله ٔ اسپانبر موجب حیرت سیاحان است . ساختمان این بنا را در داستانها بخسرو اول نسبت داده اند به عقیده ٔ هرتسلفد از بناهای عهد شاهپور اول است اما مسیو روتر روایات متداوله را تأیید کرده است و گوید: طاق کسری بارگاهی است که خسرو اول بنا نهاد. مجموع خرابه های این كاخ و متعلقات آن مساحتی بعرض و طول ۴۰۰*۳۰۰ گز را پوشانیده است ، در این مساحت آثار چند بنا دیده میشود، علاوه بر طاق کسری عمارتی است در فاصله ٔ ۱۰۰ گز در مشرق طاق و تلی که معروف به حریم کسری است . درسمت جنوب طاق و در جانب شمال ویرانه هائی است که در زیر قبرستان جدید پنهان شده ، طاق کسری تنها قسمتی است از کل عمارت که اثر قابل توجهی از آن باقی است . نمای این بنا که متوجه بشرق است و ۲۹ یا ۲۸ گز ارتفاع دارد، دیواری بوده است بی پنجره لکن طاقنماهای بسیار و ستونهای برجسته و طاقهای کوچک مرتب بچهار طبقه و دیواری « دهلیزی » داشته است . نظیر آن را باید در بلاد شرقی که نفوذ یونانی در آن راه یافته خاصه در پالمورجستجو کرد. نمای عمارت شاید از صاروج منقش یا سنگهای مرمر یا چنانکه بعضی از نویسندگان جدید ادعا کرده اند از صفحات مسین زراندود و سیم اندود پوشیده بوده است اما هرتسفلد راجع به این قسمت اخیر که این جانب (کریستین سن )، در کتاب خود موسوم به «دولت ساساني » ص ۱۰۲ اشارتی به آن کرده ام روایتی در هیچیک از مأخذهای قدیم پیدا نکرده است . تا سال ۱۸۸۸ نما و تالار بزرگ مرکزی بر پا بود، اما در آن سال جناح شمالی خراب شد و اکنون جناح جنوبی نیز در شرف انهدام است . در وسط این جلوخان ، دهانه ٔ طاق بزرگ بیضی شکلی نمایان است که عمل آن تا آخر بنا پیش میرفته است . این تالار که ۲۵/۶۳ گز پهنا و ۴۳/۷۲ گز درازا دارد بارگاه شاهنشاه بوده است . در پشت هر یک از جناحین نمای عمارت ،



پنج تالار کوتاه تر که طاقنماهائی در بالای آن دیده میشود موجود بوده و از بیرون بوسیله ٔ دیوار بلندی بسته میشده است . در عقب دیواری که حد غربی عمارت است . ظاهراً تالار مربعی در وسط بوده که دنباله ٔ تالار بار شمرده میشده و دو اطاق کوچکتر در طرفین آن وجود داشته است . در حفاریهای جدید که آلمانیها کرده اند چند قطعه تزیینات صاروجی از عهد ساسانیان به دست آمده است . طاق کسری که مقر عادی شاهنشاه بود نه از حیث جزئیات و نه از لحاظ کلیات وجاهتی نداشت . لکن نظارگان از عظمت و شکوه ظاهری و ضخامت اضلاع آن بحیرت و رعب دچار میشدند. ابن خرداذبه گوید: کاخ کسری در مدائن از همه ٔ بناهائی که با گچ و آجر ساخته شده بهتر و زیباتر است و بیتی چند از قصیده ٔ بحتری را که در وصف این ایوان سروده نقل میکند: «ایوان از شگفتی بنا پنداری شکافی است در پهلوی کوهی . کوهی رفیع است که کنگره هایش بر قلل رضوی و قدس مشرف است ، کسی نداند که آدمی آن را برای آرامگاه جنیان ساخته است ، یا جن برای آدمی کرده است ». بارگاه با شکوه شاهنشاه در این قصر بود و از این جا امور کشور را تمشیت میداد. ( ايران در زمان ساسانيان ترجمه ٔ یاسمی ). مؤلف مرآة البلدان ناصری گوید: بزعم بعضی ، چند تن از سلاطین این قصر را ساخته و به اتمام رسانیده اند. به هر حال ایوان کسری بهتر و بزرگترین بنائی است از ابنیه ٔ عالم ، من خود او را دیده ام ، چیزی که از او باقی است طاق ایوان است و بس . بنای آن با آجرهای طولانی است که طول آجرها یک ذرع و عرض آن کمتر از یک شبر است . حمزةبن حسن گوید: در کتابی که ابن مقفع او را نقل کرده است خوانده ام که ايوان مدائن از بناهای شاپوربن اردشیر است لکن موبد موبدان اشیوهست ، میگفت ابن مقفع خطا کرده و اینطور نیست ، بلکه بنائی که از شاپوربن اردشیر بوده بوجعفر منصور خراب کرده واینکه باقیمانده از خسرو پرویز است . آورده اند که : چون منصور خواست بغداد را بنا کند اراده کرد که ایوان را خراب کند و مصالح او را صرف بنای بغداد کند، در این باب با خالد برمکی مشورت نمود، خالد ابا کرد، منصور گفت این ابای تو جهت تعصبی است که هنوز از عجم در وجود تو باقی است ، خالد عرض کرد چنین نیست که خلیفه میفرماید بلکه میخواهم که این بنا باقی باشد و عظمت آن دلالت کند بر کمال بزرگی آن دین و ملتی که بانیهای اینچنین ابنیه ٔ معظمه را منقرض کرد و برانداخت . منصور اعتنائی به این حرف نکرده امر بهدم آن نمود، همین که مشغول خراب کردن شدند دیدند مخارج خراب کردن آن از مصالحی که از او عاید میشود زیادتر است ، خواستند دست از خراب کردن بردارند، خالد بخلیفه عرض کرد: حال که به این کار دست زده اند باید تا آخر خراب کنند و الا خواهند گفت بنائی که دیگری از ساختن آن عاجز نماند و به اتمام رسانید خلیفه در کار هدم آن درماند وحال آنکه خراب کردن از ساختن بمراتب آسانتر است و این ننگ در دودمان خلیفه خواهد ماند لهذا آن را بتمامه خراب کردند. پس بنا بر قول موبد موبدان ابوجعفر ایوان شاپور را خراب کرده . و اما بقول بعضی دیگر، گویند: ابوجعفر بقول ثانی خالد نیز اعتنا نکرد و دست از هدم ایوان کشید و ایوان مَقول قَول همین ایوان کسری است که باقی است . مؤلف گوید: مسعودی این را نسبت به هارون الرشید میدهد و میگوید: مکرّر شنیده ام که کسری همین که خواست ایوان را بسازد امر کرد خانه ها و زمینهای حول و حوش را خریدند و داخل عمارت نمودند و در بهای هر محقرخانه قیمت گزافی دادند تا نوبت رسید بخانه ٔ بسیار کوچکی که از پیرزنی در جوار ایوان بود. خواستند این خانه را نیز خریداری کنند. پیرزن از فروش آن اِبا و امتناع کرد و گفت : من همسایگی پادشاه را بعالم نمیدهم . کسری را این حرف بسیار خوش آمد، گفت اورا و خانه ٔ او را بحال خود واگذارید و ایوان را بسازید و عمارت پیرزن را نیز محکم نمائید. وقتی که من ایوان را دیدم قُبه ٔ بسیار کوچک محکمی نزدیک او دیدم که اهل آن ناحیه آن را قُبةالعجوز مینامیدند و میگفتند خانه ٔ همان عجوزه ٔ معروف است . از مشاهده و استماع این خبر تعجب کرده دانستم که قومی که بدین درجه رفق و مهربانی و عدل را نسبت برعیت خود مبذول میداشته اند چگونه مستأصل و منقرض شده اند و هیچ چیز این مشاعل مضیئه را منطفی نکرد مگر شروق آفتاب نبوت حضرت نبوی صلی اﷲ علیه و آله و سلم .
"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر