حسين بن على عليهما السلام در دوّم محرم الحرام سال 61 هجرى وارد كربلا گرديد و پس از توقف كوتاه در ميان ياران و فرزندان و افراد خاندان خويش قرار گرفت و اين خطبه را ايراد نمود:...
اَمَّا بَعْدُ فَقَدْ نَزَلَ بِنا مِنَ اْلا مْرِ ما قَدْ تَرَوْنَ وَانَّ الدُّنْيا قَدْ تَغَيَّرَتْ وَتَنَكَّرَتْ وَاَدْبَرَ مَعْرُوفها وَلَمْ يَبْقَ مِنْها اِلاّ ُبابَةٌ كَصُبابَةِ الا ناءِ وَخَسيسُ عَيْشٍ كَالْمَرْعى الْوَبيلِ اَلا تَرَوْنَ اِلَى الْحَقِّ لا يُعْمَلُ بِهِ وَالَى الْباطِلِ لا يُتَناهى عَنْهُ لِيَرْغبَ الْمُؤْمِن فِى لِقاءِا للّهفَاِنِّى لا اَرَى الْمَوْتَ اِلا سَعادَةً وَالْحَياةَ مَعَ الظّالِمِينَ اِلا بَرَماً،
اما بعد، پيشامد ما همين است كه مى بينيد؛ جدا اوضاع زمان دگرگون گرديده ، زشتيها آشكار و نيكيها و فضيلتها از محيط ما رخت بربسته است ، از فضائل انسانى باقى نمانده است مگر اندكى مانند قطرات ته مانده ظرف آب . مردم در زندگى ننگين و ذلت بارى به سر مى برند كه نه به حق ، عمل و نه از باطل روگردانى مى شود، شايسته است كه در چنين محيط ننگين ، شخص با ايمان و بافضيلت ، فداكارى و جانبازى كند و به سوى فيض ديدار پروردگارش بشتابد، من در چنين محيط ذلت بارى مرگ را جز سعادت و خوشبختى و زندگى با اين ستمگران را چيزى جز رنج و نكبت نمى دانم.
امام به سخنانش چنين ادامه داد:
النّاسُ عَبيدُ الدُّنْيا َالدِّينُ لَعِقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مادَرَّتْ مَعايِشُهُمْ للّهفَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانُونَ
اين مردم برده هاى دنيا هستند و دين لقلقه زبانشان مى باشد، حمايت و پشتيبانيشان از دين تا آنجاست كه زندگيشان در رفاه است و آنگاه كه در بوته امتحان قرار گيرند، دينداران ، كم خواهند بود.
برگرفته از کتاب :
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر