از کسی پرسیدند: «بامداد چگونه برخاستی ؟»
گفت : « نه چنان که رضای خداست و نه چنان که رضای من است. »
گفتند : این، چگونه باشد ؟
گفت : رضای خدای، عـزّ وجـلّ ، آن است که من مردی زاهـد وپارسا ومتّقی باشم و چنان نـیـسـتـم ؛ ورضای من آن است که من مردی توانـگر ومـحتـرم باشم و چنان نیستم ؛ پس نه در رضای خدایم و نه در رضای خود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر