نامه جنچالی نویسنده سابق کیهان به مقام
معظم رهبری ....ای عزیز ، در دادگاههای غرب پلید و کافر ، متهمان ، دربهترین لباسهای ممکن ، از زندان به دادگاه برده می شوند و به آنان فرصت سخن و دفاع داده می شود . و ما ، متهمان را با زیر شلواری و دمپایی به دادگاه می بریم و کمترین بهایی نیز به حق انسانی شان قائل نمی شویم . تا : تحقیرشان کنیم و از تحقیر آنان بزرگی خود برآوریم . این است که می گویم خدا ما را دوست ندارد . که ما ، در کنار همه اسرافکاری ها ، عدالت را نیز در این ملک ضایع کرده ایم . و خدا ، چرا ما را دوست داشته باشد ؟
اکنون که قسمت های پایانی این نامه را می نویسم ، خبردارشدم حضرت آیت الله جوادی آملی ، از امام جمعگی قم انصراف داده اند . عزیز گرانمایه ، شکاف ، جدی است . چینی نازک نظام ، ترک خورده است . و اگر شما با اختیارات قانونی خود ، و رجعت به اصل انصاف و عدل ، چاره ای برای این ترک های یک به یک نیندیشید ، چه بسا روزی رسد که اصرار ما برای جابجایی آب با ظرفی شکسته بجایی نرسد .
من شخصا از موضع یک دوست ، حضرتعالی را در محاصره می بینم . در محاصره کسانی که از نخبگی ، هیبتش را و از صداقت الفاظش را ، و ازدوستی ، اطوارش را آراسته اند .
دوستان شما ، ای عزیز ، در این سوی نیز هستند . کسانی که صادق اند . و راز لبخند مجدد خدا را می کاوند .
رفتار دوستان دروغین شما باعث شده است که کشور ، از نخبگی تهی شود . و کارهای بزرگ ، به دست آدمهای کوچک بیفتد .
در چهار نمونه آشکار ، یک نگاهی به اندازه قامت وزیر ارشاد فعلی بیندازید ، و به وزیر علوم فعلی ، و به وزیر صنایع فعلی ، و به وزیر نفت فعلی . آیا اینان ، عصاره نخبگی ملت مایند ؟ یا نه ، در عین درستی و خوب بودن ، آدمهای کوچکی هستند که ما آنان را برای اطاعت محض از خود بر سرکارهای بزرگ گمارده ایم ؟
جاذبه آقای احمدی نژاد باعث شد که شما ، آن خود رهبری خود را خرج او کنید . خرج کسی که لیاقت این همه همراهی نداشت . شما بخاطر آقای احمدی نژاد ، مراجع را از دست دادید . بخش وسیعی از مردم و نخبگان کشور را از دست دادید . بخاطر او ، دوستی ملت های دیگر را از دست دادید . و این همان موجی است که درسراسر کشور، به سمت فراگیری می خزد . این موج ، شما را با آقای احمدی نژاد تنها خواهد گذارد . البته با جماعتی که نام و نان خود می جویند . و البته با کسانی که خوب خوبند اما راه بازگشتی ندارند . و البته با عوامی که می شد دست فهمشان را گرفت و از این مهلکه عوامیت بدرشان برد و بر مرتبه فهمیدگی نشاندشان و داغ عوام بودن را از ناصیه شان سترد . به سخن یکی از وزیران فعلی دقت بفرمایید : " روستاییان ، احمدی نژاد را بر تمایل نخبگان ترجیح دادند " ! در ذات این سخن چه می بینید ؟
اگر مشتاق این هستید که مجددا لبخند خدا را مشاهده فرمایید ، و مجددا خدای خوب ، ما را در جرگه آنانی که دوستشان دارد جا دهد ، این چند نکته را از باب رفاقت ، از نویسنده این سطور بپذیرید . که در قرآن شریف ، شان و جایگاه رفاقت ، ازهمه شئونات رایج بالاتر است :
1 – با عنایت به اختیارات فراوانتان ، و برای نجات کشور ، از طریق مجلس ، آقای احمدی نژاد را به دلیل عدم کفایت سیاسی و اقتصادی و امنیتی ، و به دلیل دروغ های فراوانش ، و به دلیل هدر دادن فرصت های سرفرازی ما ، یا به زیر بکشید یا به شدت محدودش کنید .
2 – فرمان دهید دوستان دیروز خود را ، و زندانیان امروز خود را آزاد کنند و در یک نشست رسمی از آنان دلجویی فرمایید .
3 - برای برون رفت از این بحران ، ما را به مشاوران و همراهان شما امیدی نیست ، با یادی از حسین کربلا ، شخصا عمامه از سر بگیرید ، و پای برهنه و ژولیده موی ، همچون پدران بزرگوارتان ، برای رونق مجدد دین خدا ، نهضتی به اسم آشتی ملی به راه اندازید .
دل های گسسته و غم زده مردم را به اکسیر محبت محمدی به هم بند زنید . و به یاد سرگردانی حسین عزیز ، در غروب غمبار عرفه ، و برای پرهیز از مواجهه با فتنه هایی که ناگزیر به سمت ما شتاب می کنند ، زنگ در خانه تک تک مردم ایران را به صدا در آورید و آنان را به احیای مجدد روزهای خوب انقلاب بشارت دهید .
به مردم بگویید که من ، سید علی خامنه ای ، همچون شمایم . تفاوت من با شما ، تنها در بار امانتی است که به دوش می برم . و همین بار امانت ، مرا براین داشته است که پای برهنه و ژولیده موی ، به در خانه هایتان بیایم و از همه شما برای سرفرازی کشورمان مدد جویم .
و اگر کسانی – با یادآوری روزهای تلخی که داشته اند – در را به روی شما بستند ، نا امید نشوید . باز زنگ درخانه هایشان را به صدا درآورید . مشکل این دربستن ها در ناباوری آنان است . اگر باور کنند آن کس که پشت در است : علی است ، با کوله باری از عدالت ، و نجواهای عاشقانه ، و طبقی از محبت ، و عطری محمدی ، سراسیمه در را به روی شما خواهند گشود و برای ورودتان آب و جارو خواهند کرد .
باز آوردن مردم بر سر سفره نظام ، و جبران هرآنچه که به اسم سرفرازی از آنان دریغ شده ، آغاز روی آوردن خدای خوب به جانب ما خواهد بود . و خدا ، ما را دوست خواهد داشت . و دوستی خدا ، دوستان رمیده ما را از سراسر جهان ، باز خواهد آورد . و سرآخر این که : مردمانی را که خدا دوست بدارد ، همه مردمان دنیا دوست خواهند داشت . و آیندگان ، آفرینشان خواهند گفت . یاعلی !
متن کامل نامه را دراینجا بخوانید :
http://mohammadnurizad.blogfa.com/post-135.aspx
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر