
23 مهرماه
سالروز شهادت چهارمین شهیدمحراب آیت الله اشرفی اصفهانی و به یاد آن پیر بی آلایش ومهربان :
اوایل انقلاب و احتمالاً سال 59 ، به مناسبتی به همراه شهید اصغر سیبی و شهید محمد بروجردی (كه هرسه آن زمان دانش آموز بوديم) به خدمت ایشان در منزلشان واقع سه راه برق ، در پشت مسجد و حوزه علميه آیت الله بروجردی رسیدیم ؛ وقتی در زدیم وجود بزرگوار ایشان آمدند و در را باز کردند و راهنمائی کردند ، بعد ازمدتي خانم محترم و ارجمندشان چای ریختند و پشت در اتاق پذیرایی، در زدند و به ایشان دادند تا از ما پذيرايي شود و ایشان با وجود کهولت سن ، با دست لرزان « از ما که دانش آموز بودیم » پذیرائی کردند؛ بدون اینکه خَدَم وحَشَمی داشته باشند و خدمتكاري داشته باشند ؛خودشان همه كارهاي مراجعين و مهمانان را انجام مي دادند و تکبری هم نداشتند . ما براي مشورت و راهنمایی در باره فعالیته های دانش آموزی خدمت ايشان رسيده بوديم ، وقتي از ايشان مشورت و راهنمايي خواستيم ، با بزرگواری که داشتند ، به نصحیت و راهنمائی پرداختند .... .
در آن جمعه خونين كه به دست منافقين به شهادت رسيدند من در مسیر رفتن به نماز جمعه دربازار زرگرها و روبروي مسجد عمادالدوله بودم هنوز و به محل نماز جمعه نرسيده بودم كه صداي فرياد و شيون مردم را از دور شنيدم و ايشان را در محراب قديمي مسجد جامع به شهادت رساندند. يادش گرامي باد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر