بايد از خودم شروع مي كردم

بايد از خودم شروع مي كردم

وقتي بچه بودم ،دلم مي خواست دنيا راعوض كنم.

بزرگتر كه شدم ،گفتم : دنيابزرگ است ، كشورم راتغيير مي دهم.

درنوجواني گفتم : كشورخيلي بزرگ است ، بهتر اين است كه شهرم را دگرگون سازم. جوان كه شدم ، گفتم : شهر خيلي بزرگ است ، محله خود را تغيير مي دهم.

به ميانسالي كه رسيدم ، گفتم : ازخانواده شروع مي كنم .

اما در اين لحظه آخر عمر خود مي بينم كه بايد ازخود شروع مي كردم.

اگر دگرگوني را از خود آغاز كرده بودم ، خانواده ،محله ، شهر،كشورم ونيز جهان را به قدر توانم تغيير مي دادم !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر