کـلام رضــوی


ملاك محبوبيّت نزد امامان (ع )


هـمـه شـيـعـيـان و پـيـروان مـكتب اهل بيت (ع ) دوست دارند بدانند موقعيّت و منزلت معنوى آنان نزد پيشوايشان حجة بن الحسن (عج ) چگونه است ؟ آيا آن حضرت از ايشان خشنود است يا ناراضى ؟ راه تـشـخـيـص ايـن مـساءله چيست و با چه معيارى مى توانند به اين حقيقت دست يابند؟ در روايات اسـلامـى از جمله سخنان حضرت رضا(ع ) معيار تشخيص اين موضوع بيان شده است . به اين دو نمونه توجه كنيد :

1 ـ يـكـى از يـاران امـام رضا(ع ) به نام (حسن بن جهم ) ضمن سؤ الاتى كه از آن حضرت داشت پرسيد: جانم به فدايت ! بسيار مايلم بدانم موقعيت و منزلتم نزد تو چگونه است ؟

حـضـرت فـرمـود: (اُنـْظُرْ كَيْفَ اَنَا عِنْدَكَ) :

(به نفست مراجعه كن و ) ببين من نزد تو چه موقعيّت و منزلتى دارم .

2 - و نيز او گويد:

به امام رضا(ع ) عرض كردم : مرا از دعا فراموش نكنيد. فرمود: آيا مى پندارى تو را فراموش كنم ؟

مـن در انـديـشـه فـرو رفـتم و با خود گفتم : او براى پيروانش دعا مى كند. من هم جزو شيعيانش هستم . (از اين جهت در پاسخ ) گفتم : نه . شما مرا فراموش ‍ نمى كنيد.

فرمود: از كجا اين را دانستى ؟

گـفـتم : من از شيعيان شما هستم . شما هم كه براى آنها دعا مى كنيد (در نتيجه براى من هم دعا مى كنيد.

حضرت فرمود: آيا جز اين ، چيز ديگرى مى دانى ؟ گفتم : نه . فرمود :

(اِذا اءَرَدْتَ اَنْ تَعْلَمَ مالَكَ عِنْدى ، فَانْظُرْ اِلى مالى عِنْدَكَ)

وقتى خواستى بدانى نزد من چه جايگاه و موقعيّتى دارى ، (بر نفست رجوع كن و) بنگر: من نزد تو چه جايگاه و منزلتى دارم .

ملاحظه : معيارى كه امام (ع ) در اين دو روايت ارائه داده است يك معيار اساسى و همگانى است و هر كس در هر جا و در هر شرايطى مى تواند خود را بدان محك بزند. ميزان محبوبيّت و مقبوليّت او نزد امام زمانش كه هر هفته دو بار ـ روزهاى دوشنبه و پنج شنبه ـ اعمالش به محضر آن گرامى عرضه مى شود، به ميزان ارج و منزلتى است كه حجة بن الحسن (عج ) نزد او دارد.

اگـر شـيـعـه اى در اين دوران (غيبت كبرى ) به وظايف شرعى خود ـ كه زمينه ساز ظهور حضرت مـهـدى (عـج ) اسـت ـ عـمـل كـنـد و مـنتظر فرج آن حضرت باشد و براى ظهورش دعا كند و رابطه ولايـى خود را با آن گرامى حفظ نمايد، بطور قطع امام عصر(عج ) نيز به ياد او خواهد بود و او را مشمول عنايات و دعاهاى خويش قرار خواهد داد.


چه كسى مؤمن واقعى است ؟

دلهاث ، خادم امام رضا(ع ) مى گويد: از حضرت رضا(ع ) شنيدم كه فرمود :

لايَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتّى يَكُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ: سُنَّةٌ مِنْ رَبِّه ، وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّه ، وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّه . فَاَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّه فَكِتْمانُ سِرِّه ، قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: (عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِه اَحَداً اِلاّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول وَ اَمَّا السُّنَّةُ مـِنْ نـَبـِيِّه فـَمـُداراةُ النـّاسِ، فـَاِنَّ اللّهَ عـَزَّوَجـَلَّ اَمـَرَ نـَبِيَّهُ بِمُداراةِ النّاسِ فَقالَ: خُذِالْعَفْوَ وَ اءْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّه فَالصَّبْرُ فِى الْبَاءْساءِ وَالضَّرّاءِ

مؤ من ، مؤ من (واقعى ) نخواهد بود مگر آنكه داراى سه خصلت باشد: سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پيامبرش و سنّتى از (امام و) وليّش داشته باشد .

سـنـّت پـروردگـارش عبارت است از رازدارى . خداوند مى فرمايد: (داناى غيب اوست و هيچ كس را بر غيبش آگاه نمى سازد مگر رسولانى كه آنان را برگزيده است .

سـنّت پيامبرش مدارا كردن با مردم است . خداوند پيامبرش را به مدارا كردن با مردم دستور داده و فرموده است : (با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير و به نيكيها دعوت نما و سنّت وليّش ، صبر و پايدارى به هنگام گرفتاريها و خسارتها است .

اشــارات

استجابت دعا

مردي مستجاب الدعوه پاي كوهي نشسته بود ،

به كوه نظري انداخت و از آنجا كه با خدا خيلي دوست بود ،

گفت: خدايا اين كوه را برایم تبديل به طلا كن. در يك چشم بر هم زدن كوه تبديل به طلا شد.

مرد از ديدن اين همه طلا به وجد آمد و دعا كرد و گفت: خدايا كور بشود هر كسي كه از تو كم بخواهد.

در همان لحظه ، هر دو چشم مرد كورشد.

تا بهشت

ازاهل دلی پرسیدند: تا بهشت چقدر راه است؟

پاسخ داد: یک قدم!

گفتند : چه گونه؟

گفت : یک پای خود را روی نفس اماره بگذار، پای دیگر را به بهشت می گذاری.

کسی می تواند بهست را به خود نزدیک کند که با هواهای نفسانی بجنگد.

انتخابات شوراهاي دانش آموزي

دانش آموزان امروز؛ متخلفان و متوليان فردا! ؟؟

در حاشيه برگزاري بي انگيزه انتخابات شوراهاي دانش آموزي مدارس

از جمله كارهاي ماندگار دوره رياست جمهوري سيدمحمد خاتمي، مجلس دانش آموزي و شوراهاي دانش آموزي مدارس است كه حقيقتاً در روشنگري و تحرك اجتماعي دانش آموزان ،‌ موثر بود. برگزاري جلسات پرسش وپاسخ در مدارس ؛ خود نوعي تربيت فرهنگي ، براي آموزش انتقاد و پاسخ به انتقاد بود .

از آن سال به بعد هر ساله ، در پنج شنبه آخر مهرماه ؛ انتخابات دانش آموزي برگزار مي شود. اما جند سالی است که از برگزاری انتخابات شورای دانش آموزی به عنوان يك كار اداري صرف، توجه دارند و فقط به حفظ ظاهر آن پرداخته می شود نه کسانی که آن را اجرا می کنند به آن باور دارند و نه سیاست گذاران تربیت اجتماعی دانش ۀموزان به آن دل خوشی نه نشان می دهند!

دانش آموزان امروز؛ هم متخلفان و هم متوليان جامعه فردا هستند ! ؟
در آموزش های ناقص در تدریس و یا کار جمعی که به آنان ارائه می شود ، وارد و متبحر و دقيق و نکته سنج هستند. لذا به راحتی رفتار متولیان در برگزاری اجباری این کار اداری را صرفا تهیه گزارش برای بیلان فعالیت های فرهنگی مدارس می دانند.

وقتي برگزاري ؛ كار مهم و ارزشمند انتخابات دانش آموزي را؛ كه نمود و نمونه برگزاري انتخابات سرنوشت ساز سياسي و اجتماعي در جامعه است ، با سهل انگاري وبي هدفي متولیان دنبال ميشود؛ دانش آموز هم ياد مي گيرد ؛ كه برگزاري انتخابات مهم در جامعه، نوعی ادعای دموکراسی داشتن و ظاهرسازي انتخابات است!!

بعداز برگزاري انتخابات هم ، چون به دانش‌ آموزان ، بهاء و ارزشي براي تبادل نظر و گفتگو در مسائل گوناگون مدرسه داده نمي شود و حقوق طبيعي دانش آموز پايمال مي شود ؛ عملاً و نظراً مي آموزد وياد مي گيرد ؛ كه همه اتفاقات در جامعه ما كشك است و بي خودي اين همه، براي اجراي آن، هزينه مي كنيم.

فراخوانی 300معلم بازنشسته کرمانشاهی

در اقدامی عجیب ، سازمان آموزش وپرورش کرمانشاه ،با سیــصــد نفر از متقاضیان بازنشستگی پیش از موعد ( طرح 25 سال خدمت) موافقت نکرد و بعداز یک ماه دوری از مدرسه و محل کار، تمامی افرادی را که از تاریخ 1/7/88 بازنشسته شده بودند به خدمت فرا خواند و از آنان خواست جهت سازماندهی جدید و باز گشت به پست قبلی خود ، به ادارات تابعه مراجعه نمایند!!

گفته شده است ، علت این تصمیم؛ ناتوانی سازمان آموزش وپرورش استان، در پرداخت پاداش پایان خدمت بازنشستگان است . اگر این ادعا واقعیت داشته باشد، باید منتظر بحران مالی شدیدتر و نگران کننده تر ، در پایان سال مالی برای پرداخت حقوق و عیدی و حق التدریس و دیگر مزایای معلمان استان بود. از طرفی این مهم ، نشان از ناتوانی مدیریت فعلی آموزش وپرورش ، در هماهنگی با دیگر دستگاه های اجرایی استان و وزارت خانه برای رفع مشکل مالی آموزش وپروش استان است. سهمیه استان کرمانشاه در بازنشستگی پیش از موعد 1500 نفر است که تا به حال با حدود 1000نفر موافقت شده است و 500نفر از سهمیه اعلام شده ی به استان باقی مانده است و تکمیل نشده است.

با این فراخوانی ، بحران ساماندهی معلمان و مدیران نیز پیش خواهد آمد و بعداز یک ماه از شروع سال تحصیلی جدید، باید شاهد آشفتگی در برنامه مدارس بودتا با حذف اضافه ساعات کاری دیگر معلمان ، بتوان محل خدمت افرادفراخوانده شده را تعیین کرد .

آیا متولیان استان، با چنین تصمیمی ، قصد دارند، موضوع صرفه جویی امسال را با بحران در آموزش و تعلیم و تربیت گزارش بدهند واقدام نمایند؟

ابراهیم(ع) و مرد بت پرست






گفته اند؛ تا مهمان به خانه ابراهیم (ع)نمی آمد ، او در خانه غذا نمی خورد، وقتی فرا رسید که یک شبانه روز مهمان بر او وارد نشد، او از خانه بیرون آمد و در صحرا به جستجوی مهمان پرداخت ، پیرمردی را دید ، جویای حال او شد ، وقتی خوب به جستجو پرداخت فهمید آن پیرمرد ، بت پرست است .

ابراهیم گفت: « افسوس!؛ اگر تو موحد بودی، مهمان من می شدی و از غذای من خوردی.»

پیرمرد از کنار ابراهیم گذشت .

در این هنگام جبرئیل بر ابراهیم نازل شد و گفت : « خداوند سلام می رساند و می فرماید این پیرمرد هفتاد سال مشرک و بت پرست بود ، وما رزق او را کم نکردیم ، اینک چاشت یک روز او را به تو حواله نمودیم ، ولی تو به خاطر بت پرستی ، به او غذا ندادی.»

ابراهیم از کرده خود پشیمان شد و باز گشت و به جستجوی آن پیرمرد پرداخت ، تا او را پیدا کند و به خانه خود دعوت نمود .

پیرمرد گفت : « چرا بار اوّل مرا رد کردی ، و اینک پذیرفتی ؟»


ابراهیم پیام وهشدار خداوند را به او خبر داد.

پیرمرد در فکر فرورفت و سپس گفت : « نافرمانی چنین خداوند بزرگواری، دور از مروّت وجوانمردی است.»

آنگاه به آیین ابراهیم گروید و آن را پذیرفت و بر اثر خلوص وکوشش در راه خداپرستی، از بزرگان دین شد.






جوامع الحکایات



محمد عوفی صفحه 210

کلام ماندگار

رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ

پروردگارا بر ما و بر آن برادرانمان كه در ايمان آوردن بر ما پيشى گرفتند ببخشاى و در دلهايمان نسبت به كسانى كه ايمان آورده‏اند [هيچ گونه] كينه‏اى مگذار پروردگارا راستى كه تو رئوف و مهربانى

یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا پروا داريد و هر كسى بايد بنگرد كه براى فردا[ى خود] از پيش چه فرستاده است و [باز] از خدا بترسيد در حقيقت‏خدا به آنچه مى‏كنيد آگاه است

وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشى كرد آنان همان نافرمانانند

لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ

دوزخيان با بهشتيان يكسان نيستند بهشتيانند كه كاميابانند

لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ

گر اين قرآن را بر كوهى فرومى‏فرستاديم يقينا آن [كوه] را از بيم خدا فروتن [و] از هم ‏پاشيده مى‏ديدى و اين مثلها را براى مردم مى‏زنيم باشد كه آنان بينديشند

هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ

اوست‏خدايى كه غير از او معبودى نيست داننده غيب و آشكار است اوست رحمتگر مهربان

هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ

اوست‏خدايى كه جز او معبودى نيست همان فرمانرواى پاك سلامت[بخش و] مؤمن [به حقيقت‏حقه خود كه] نگهبان عزيز جبار [و] متكبر [است] پاك است‏خدا از آنچه [با او] شريك مى‏گردانند

هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

اوست‏خداى خالق نوساز صورتگر [كه] بهترين نامها [و صفات] از آن اوست آنچه در آسمانها و زمين است [جمله] تسبيح او مى‏گويند و او عزيز حكيم است

آیه دهم و 18 تا 24 سوره حشر

گزارش دیدار اعضای کانون صنفی معلمان ایران با دو تن از مراجع تقلید


گزارش کامل دیدار وگفتگوی 13 نفراز اعضای کانون صنفی معلمان ایران به نمایندگی از طرف تشکل های معلمان سراسر کشور با چند نفر از روحانیون بلند پایه در قم در مورد اتفاقات و وقایع اخیر

روز یکشنبه 26 مهر ماه هیئتی از طرف کانون معلمان ایران متشکل از آقایان علی اکبر باغانی دبیرکل کانون ،محمود بهشتی لنگرودی یکی از سخنگویان کانون،عباس معارفی از بنیانگذاران کانون،علی اصغر ذاتی ازسخنگویان کانون،ایرج جوادی ،محمد ماشینی ،نورالله اکبری ،مهدی بهلولی ،محمدسوری ،مهندس فرقانی ،ایمان زاده(همگی از اعضای کانون وعضو هیئت مدیره کانون تهران)، سیدمجتبی ابطحی از اعضای شورای هماهنگی تشکل های صنفی و کانون خمینی شهر و مختار اسدی عضو شورای هماهنگی وکانون کرج که در حال حاضر در تبعید به سر می برد اعضای این هیئت را تشکیل می دادند.

دیدار اول با آیت الله منتظری:

اعضای کانون در اولین دیدار خود به ملاقات آیت الله منتظری رفتند که در ابتدای این دیدار گزارشی از وضعیت کلی کشور خصوصاٌ وضعیت آموزش وپرورش ووضضعیت معلمان زندانی وفشار های فراوان بر فعالین صنفی ومدنی علی الخصوص اعضای کانون وتهدیدات مداوم آنها وخانواده هایشان وهمچنین بازداشت گسترده معلمان در سراسر کشور ومحکوم نمودن آنها به اتهامات واهی و صدور احکام انفصال از خدمت برای تعداد کثیری از معلمان در دولت نهم وهمچنین مجبور کردن فعالین فرهنگی به بازنشستگی پیش از موعد آن هم با کسر گروه وکسر حقوق و صدور احکام تبعید برای حدود 30 نفر از معلمان و باز خرید کردن اجباری تعداد ی دیگر از آنها از طرف آقای باغانی خدمت آیت الله منتظری ارائه شد.

بعد ازارائه گزارش از طرف آقای باغانی ، آیت الله منتظری ضمن خیرمقدم وخوش آمدگویی ،از وقایع پیش آمده در کشور خصوصا،اتفاقات بعد از انتخابات به شدت ابراز نگرانی کردند ودر بخشی از صحبت هایشان فرمودند که تنها راه برون رفت از وضعیت فعلی تسلیم در برابر خواست عموم واکثریت مردم می باشد وتا زمانی که حاکمیت آزادی ابراز وجود به افکار وعقاید گوناگون را ندهد وخود را ملزم به اجرای قانون اساسی ننماید کشور نمی تواند از بحران خارج شود ، ایشان در قسمتی دیگر از فرمایشات خود فرمودند که این چگونه آزادی است که مردم را در خیابان و صرفاٌ به علت سؤال در مورد رأی خود می کشند و حاکمیت نمی تواند کمترین انتقادات را تحمل نماید.

ایشان در قسمتی دیگر از فرمایشات خود ضمن ابراز تأسف از بازداشت ،تبعید و آزار معلمان در سراسر کشور با نقل حدیثی از حضرت محمد(ص) فرمودند که عده ای از آن حضرت سوأل کردند که چه گروهی از جامعه برترین افرادند که آن حضرت در جواب فرمودند:"انفع الناس للناس" یعنی گروهی که بیشترین فایده رابه انسان ها وهمنوعان خود می رسانند که معلمان وکسانی که به مردم دانشی را می آموزند از آن دسته اند.

بعد از سخنان آیت الله منتظری اعضای کانون از فشار گسترده بر اعضای کانون برای استعفا وگرفتن استعفای اجباری از آنها در زمان بازداشت ودر زندان از ایشان سؤال کردند، که آیا این استعفا درست است یا خیر ؟

ایشان در جواب فرمودند:" مجبور کردن افراد به استعفا از شغلی یا وظیفه ای در زیر فشار و بدون ارئه دلایل حقوقی وعقلی از لحاظ شرعی به هیچ عنوان قابل قبول نمی باشد"

بعد از دیدار با آیت الله منتظری اعضای کانون معلمان ایران به دیدار آیت الله یوسف صانعی رفتند که با خوش آمدگویی بسیار گرم ایشان روبروشدند.

در ابتدای این دیدار آقایان علی اصغر ذاتی و نورالله اکبری در مورد وضعیت کلی حاکم برکشور وخصوصاٌ فضای امنیتی و پلیسی حاکم بر آموزش وپرورش و زندانی کردن جمع کثیری از معلمان ،تبعید تعدادی دیگر و انفصال از خدمت بسیاری از آنها وهمچنین بازنشسته کردن اجباری ویا بازخرید اجباری تعدادی از آنها و ضعف عقاید دینی و اخلاقی دانش آموزان در مقایسه با زمان قبل از انقلاب و دوره محمد رضاشاه پهلوی وهمچنین توهین های مکرر به عقاید دینی مردم از آن جمله توهین به پیامبر بزرگوار اسلام در مسابقات ضمن خدمت فرهنگیان سراسر کشوردر سال 85 اشاره وگزارشی را ارائه دادند.

آیت الله صانعی بعد از استماع گزارش وسؤالات معلمان فرمودند:

خداوند در قرآن می فرماید:" انماالیسری عسری" یعنی بعد از هر سختی و تاریکی سعادت و روشنایی در راه است ..

ایشان با مقایسه زمان شاه با دوره حاضر فرمودند:در زمان شاه هر آخوندی که سرش در لاک خودش بود و از سلطنت انتقاد نمی کرد آخوند خوبی بود و هر آخوندی که از حکومت محمدرضا شاه انتقاد می کرد آخوند بدی به حساب می آمد ودر دوران حاضر نیز روال مثل زمان شاه شده است وهر آخوندی که از قدرت و حاکمیت انتقاد نکند وچشمش را بر حقایق و ظلم به ملت ببندد و فقط ثنا گوی دولت وقدرت باشد آخوند خوبی به حساب می آید و ما می بینیم که فضای جامعه پرشده است از دروغ ،تزویر و وریا و روحانیونی که از دولت و قدرت انتقاد می کنند به شدت زیر فشار هستند وی در بخشی از صحبت هایش ضمن تقدیر از آقای کروبی شهامت ایشان را در برابر اتفاقات وافشای اقدامات خلاف قانون ستودند . ایشان در ادامه سخنان خود به ذکر خاطراتی از بنیانگذار انقلاب پرداختند و حساسیت ایشان را به فرهنگ ریا و تزویر ومال دنیا یاد آورشدند.

ایشان ضمن مقایسه برخورد حکومت شاه با مخالفان و دوره حاضر فرمودند: "در زمان شاه ما در مسجد خان در تهران از محل جمع آوری وجوهات شرعی که مردم خدمت امام خمینی می فرستادند به طلاب و افراد بی بضاعت کمک می کردیم و ساواک هم با آنکه از این اقدام ما کاملا، آگاهی داشت و می دانست افرادی که به آنها کمک مالی می شود از مخالفان شاه وحاکمیت وی هستند ممانعتی به عمل نمی آورد اما متأسفانه در این دوره وبه اسم اسلام اجازه نمی دهند که مردم به آسانی با آسیب دیده گان حوادث اخیر وخانواده های آنان ارتباط داشته باشند .

ایشان همچنین ضمن دعوت معلمان کشور به سعی و تلاش بیشتربرای آموزش به فرزندان این آب وخاک در این دوره خطیر فرمودند که که شما معلمان علی رغم فشارهای گسترده ای که بر شما اعمال می شود نباید اجازه دهید که فرزندان این آب وخاک نسبت به اصالت دینی وملی خود غافل شوند وی همچنین فرمودند که خداوند در قرآن

می فرماید" و تواصو بالحق وتواصو بالصبر"

و این وظیفه شماست که امروز هم حق را بگویید و هم صبرداشته باشد که نتیجه خیر حاصل شودودر این راه نباید خسته شوید واز فشارها وتهدیدات وبرخوردهای ناروا نیز نباید هراسی به دل راه داد.

ایشان در بخشی دیگر از صحبت هایشان فرمودند که برخوردهای نسنجیده ،غیرمنطقی،ناشرعی و ظالمانه حاکمان قدرت با مردم نه نشان از استحکام آنهاست بلکه این خود دلیلی روشن بر ناتوانی وعجز آنها دربرابر مردم وخواسته های آنهاست.

ایشان همچنین با اظهار تأسف دوباره از برخوردهای ناروا وامنیتی با فعالان فرهنگی کشور ازجمله معلمان آزاده فرمودند : یقین بدانید که سرکوب قشر زحمتکش معلم نشان از ضعف قدرت و رو به زوال رفتن آن می باشد چرا که قدرت می خواهد با سرکوب فرهنگیان ریشه فرهنگ رابسوزاند. وی همچنین فرمودند که این برخوردهای ناروا وزشت با معلمان وفرهنگیان وخانواده های آنان نشان میدهد که ظالمین آنقدر گیج شده اند که حتی از سالم ترین، پاکترین،با حوصله ترین و قانون مدارترین افراد جامعه یعنی معلمان نیز هراس دارند اما دنیای ارتباطات و فن آوری به آنها اجازه نخواهد داد که بیش از این به برخوردهای ناپسند وناشرعی و غیر انسانی ادامه دهند.

ایشان در پایان صحبت هایشان به سه نکته اساسی اشاره کردند و فرمودند :

1 - نقشه قدرت های غیرپاسخگو به فساد کشاندن ملت است و این وظیفه فرهنگیان است که نباید اجازه چنین کاری را بدهند

حمله قدرت به فرهنگ وفرهنگی یعنی به آخر خط رسیدن قدرت2 -

وظیفه همه ملت صبر ودوری از انجام خشونت وثابت قدم ماندن در مسیر اصلاح است.3 -

حضور در صحنه های ملی واسلامی امروز یک واجب ملی و شرعی است.4 -

بعد از دیدار با این بزرگواران اعضای این هیئت قصد دیدار با آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله نوری همدانی را داشتند که متأسفانه به علت پاره ای مشکلات که از طرف مسئولان دفتر این بزرگواران مطرح شد دیدار با این بزرگواران میسر نشد.

منبع خبر : سایت هرانا


بیانیه انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه رازی در حمایت از دانشجویان این دانشگاه



کرمانشاه پست – به گزارش کرمانشاه پست ، انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه رازی در حمایت از دانشجویان این دانشگاه که اخیراً از سوی کمیته انضباطی احضار و به احکام سنگینی محکوم شده بیانیه ای صادر کردند . متن کامل این بیانیه که در اختیار این تارنما قرار گرفته بدین شرح است :


هر سال با آغاز ماه مهر میلیون ها تن از دانش آموزان و دانشجویان با شور و نشاط در محیط های آموزشی حضور می یابند تا از جهل وتاریکی رهایی یابند و مراتب و مدارج فضل و دانایی را بگذرانند و برای میل به آینده ای روشن و گشودن گره ای از مشکلات میهن خود تلاش نمایند.ولی با کمال تاسف در دانشگاه رازی سال جدید تحصیلی با بی مهری آغاز گردید و با اتخاذ تصمیمات غیر منطقی،نسنجیده و شتاب زده با صدور احکام سنگین از سوی کمیته ی انضباطی دانشگاه شاهد محرومیت از تحصیل جمع کثیری از دانشجویان این دانشگاه که نسبت به آینده سیاسی کشور خود حساسیت داشته اند و در عرصه انتخابات ریاست جمهوری فعال بوده اند هستیم که ذائقه بسیاری از دانشگاهیان را تلخ نموده است.انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه رازی بی تفاوتی نسبت به اینگونه رفتارهای افراطی که قطعا به سود دانشگاه نخواهد بود را جایز نمیداند وبا هدف حفظ آرامش و بانشاط نگاه داشتن فضای دانشگاه و برای برون رفت از وضعیت نامطلوب کنونی لازم می داند نکات ذیل را به عرض برساند:


الف)به رغم اعتراضات سراسری به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری،این انجمن،با درک وضعیت حساس دانشگاه و با هدف آرام نگه داشتن اوضاع از هرگونه واکنش اعتراضی حتی اقدام قانونی برای نشان دادن نارضایتی،خودداری نمود و ضمن محکوم نمودن هرگونه تشنج آفرینی و اقدامات غیرقانونی و توام با خشونت،تمام سعی و تلاش خود را جهت حفظ آرامش در محیط دانشگاه در ایام پس از انتخابات به کار برده است.


ب)دانشگاه در درجه اول دارای یک هویت علمی-فرهنگی است و محل درس و بحث،توجیه و تشکیک و فراگیری دانش های بشری و نقد و بررسی آخرین نظریات علمی است و در این مسیر،پرسشگری،نقادی و به ویژه نقد قدرت،سرزندگی و بهره مندی از آزادی های علمی و سیاسی و فضای آرام و شاداب و سرشار از امید و امنیت معنوی و شغلی،لازمه اجتناب ناپذیر چنین کارکردهاییست و این مهم وقتی حاصل میگردد که در دانشگاه مدیرانی دلسوز،وظیفه شناس،کاردان و توان مند حضور داشته باشد و بسترهای لازم از جمله تامین آرامش روحی را فراهم آورد و از هرگونه اقدام نسنجیده و افراط گرایانه که دانشگاه را از اهداف خود دور نگه می دارد و قطعا دارای تبعات منفی بسیار خواهد بود جدا خودداری نمایند.


ج)انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه رازی بر این نکته اصرار می ورزد که استفاده از اهرم هایی نظیر محرومیت از تحصیل برای مقابله با مطالبات دانشجویی،راه حل مناسب،عادلانه،مفید و مطمئنی نیست.لازم است که مسئولین محترم دانشگاه نسبت به بازنگری ولغو احکام صادره که هیچ تناسبی با تعداد دانشجویان و اقدامات انجام شده ندارد،جهت دانشجویان به عنوان فرزند معنوی خود و سرمایه های بزرگ آینده کشور اقدام نماید و زمینه بروز نارضایتی های دانشجویی و فاصله گیری دانشجویان از مسئولین دانشگاه و گسترش موج نا امیدی به آینده که به صلاح دانشگاه و کشور نیست از بین ببرند و از خطر فرار یا خروج مغز ها و استعدادهای برجسته که متاسفانه از هم اکنون خبرهای ناخوشایند آن به گوش می رسد،پدیده ای که سرمایه گذاری ها و زحمات چندین ساله کشور را به باد میدهد جلوگیری گردد.


د)قانون گرایی امر پسندید ایست که هم مردم و هم مسئولان بایستی به آن پایبند باشند.بهترین تشویق برای عادت دادن به قانون گرایی این است که طعم شیرین اجرای قانون در همه موارد،به مردم چشانده و زمینه های قانون شکنی و نافرمانی با به رسمیت شناختن منتقدان خشکانده شود.برای نمونه در سطح دانشگاه ها،صدور مجوز از سوی مسئولان دانشگاه برای برگزاری تجمعات و نشست های سیاسی،قرار دادن امکانات و بودجه فرهنگی به طور برابر در اختیار کلیه جناحهای سیاسی میتواند در آرامش و دلگرم نمودن دانشجویان به حمایت های قانونی از ایشان،کمک کند.بر این پایه نمیتوان تشکل های معترض در دانشگاه را به رعایت قانون وا داشت ولی به آنان اجازه فعالیت سیاسی و فرهنگی نداد که خود مصداق عدم التزام به قانون است.محروم کردن جامعه از برکات نقد خیرخواهانه به گسترش فضای یاس و نا امیدی در حیات اجتماعی کشور منجر خواهد شد.


امید است در سال تحصیلی جدید شاهد افزایش تحرک و پویایی کلیه دانشگاهیان در زمینه های آموزشی و پژوهشی و افزایش کیفیت خدمات دانشجویی باشیم و دانش آموختگان دانشگاه با توشه قوی و پربار و خاطره ای شیرین و آموزنده دانشگاه را ترک نمایند و از دانشجویان عزیز نیز انتظار دارد با هوشیاری و تدبیر دانشگاه را زنده و شاداب نگه دارند و خود نگهدار این محیط مقدس باشند و بهانه به دست افراط گرایان ندهند.


انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه رازی

توصیه‏ها

اوصاف اولياء الله

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

« هر كس خدا و عظمت او را بشناسد، دهانش را از سخن ، و شكمش را از طعام ، باز دارد و خود را به نماز و روزه مشغول سازد.»

مردم گفتند: پدر و مادرمان به فدايت ! اى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ! آيا اين گونه اشخاص ، از اولياى خدايند؟

فرمود:« اولياى خدا سكوت كنند، و سكوتشان تفكر باشد، و سخن گويند و سخنشان ذكر باشد، و نظرشان عبرت است ، و نطق كنند نطقشان حكمت باشد. راه رفتنشان ميان مردم بركت است . اگر خداى براى آنان اجلى مقرّر نفرموده بود، از ترس عذاب و شوق به ثواب ، ارواحشان در اجسادشان نمى گنجيد.»

منبع:

داستانهاي عارفانه در آثار علامه حسن زاده آملي

نويسنده: عباس عزیزي



سرانجام بد اخلاقی در خانواده

به مناسبت

هفته انجمن اولیا و مربیان مدارس

*****

سعدبن معاذ از اصحاب خاص ونیک رسول الله (ص) بود وپیامبر در باره ایشان توصیفات ارزنده ای دارد...به پیامبر خبر دادند که « سعدبن معاذ » از دنیا رفت ، رسول خدا با اصحاب خود ، کنار جنازه سعد آمدند ، حضرت دستور داد تا جنازه ی سعد را غسل بدهند وخودش نزدیک در ایستاد ، پس از مراسم غسل و کفن ، جنازه را برداشتند تا به قبرستان ببرند، رسول خدا با پای برهنه جنازه سعد را تشیع کرد ، در حین تشیع گاهی طرف راست تابوت را می گرفت وگاهی طرف چپ آن را ، تا به قبر رسیدند، حضرت شخصاً داخل قبر شد ، لَحدقبر را می ساخت وی فرمود : سنگ به من بدهید ، خاک تر به من برسانیدتا بین خشت ها را بگیرم، پس از آن که خاک ها را ریختند پیامبر(ص) فرمود:

اِنّــی لَــأعلَمُ سَیُبــلی ویَــصِــلُ البَلی وَ لکِــنَّ اللهَ عَــزَّ وَ جَــلَّ یُـحِـبُّ عَبداً اِذا عَمِـلَ عَمَلاً فَأحکَمَهُ ؛می دانم که به زودی این خشت وگل کهنه می شوند ولی خدا وند دوست دارد هرکاری را که بنده انجام می دهد ، آن را محکم کند.

در این هنگام مادر سعد که در کنار قبر بود گفت :

« یا سَعدُ هَنیئاً لَکَ الجَنَّــّةُ : ای سعد! بهشت برتو گوارا باد.»

رسول خدا به مادر سعد فرمود : این چنین به طور قطع و یقین از طرف خداوند سخن نگو ، اینک سعد بر اثر فشار قبر رنجیده و آزرده شد .

رسول خدا با مردم از کنار قبر مراجعت کردند ، در حین مراجعت ، بعضی به حضرت عرض کردند : « عملی که با سعد انجام دادی هرگز ندیدیم درباره دیگری انجام داده باشی، جنازه او را با پای برهنه وبی ردا تشیع کردی؟»

حضرت فرمود : دیدم فرشتگان بدون ردا و با پای برهنه جنازه سعد را تشیع می کنند ، از آنها پیروی کردم .

عرض کردند: گاهی طرف راست و گاهی طرف چپ جنازه را می گرفتی؟

فرمود : دستم در دست جبرئیل بود هر طرف را که او می گرفت من هم می گرفتم.

عرض کردند ، خودت دستور فرمودی ، بدن سعد را غسل دادند، خودت بر جنازه اش نماز خواندی وقبرش را پوشاندی ، باز فرمودی ؛ سعد را آزار وفشار قبر فرا گرفت ؟!

حضرت فرمود : « نَـعَـم اَنَّــهُ کانَ فی خُــلــقِــهِ مَــعَ اَهـلِــهِ سُـــوءً : آری سعد کمی با خانواده اش بد اخلاق می کرد، این فشار قبر از آن جهت بود.»

طاووس و زاغ



طاووسي و زاغي در صحن باغي فراهم رسيدند و عيب و هنر يكديگر را ديدند. طاووس با زاغ گفت:«اين موزه سرخ كه در پاي توست, لايق اطلس زركش و ديباي منقّش من است. همانا كه آن وقت كه از شب تاريك عدم, به روز روشن وجود مى آمده‌ايم در پوشيدن موزه غلط كرده‌ايم. من موزه كيمخت سياه تو را پوشيده‌ام و تو موزه اديم سرخ مرا.» زاغ گفت:«حال بر خلاف اين است؛ اگر خطايي رفته است, در پوششهاي ديگر رفته است, باقي خلعتهاي تو مناسب موزه من است؛ غالباً در آن خواب‌آلودگي, تو سر از گريبان من برزده‌اي و من سر از گريبان تو.» در آن نزديكي كشَفَي سر به جيب مراقبت فرو برده بود و آن مجادله و مقاوله را مى شنود. سر برآورد كه:«اي ياران عزيز و دوستان صاحب تميز! اين مجادله‌هاي بيحاصل را بگذاريد و از اين مقاوله بلاطائل دست بداريد خداي – تعالي- همه چيز را به يك كس نداده و زمام همه مرادات در كف يك كس ننهاده. هيچ كس نيست كه وي را خاصّه[اي] داده كه ديگران را نداده است و در وي خاصيتي نهاده كه در ديگران ننهاده, هر كس را به داده خود خُرسند بايد بود و به يافته خُشنود

بهارستان جامي

زلال آیات الهی

إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ

در حقيقت‏خدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان فرمان مى‏دهد و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مى‏دارد به شما اندرز مى‏دهد باشد كه پند گيريد.

وَأَوْفُواْ بِعَهْدِ اللّهِ إِذَا عَاهَدتُّمْ وَلاَ تَنقُضُواْ الأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا إِنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ

و چون با خدا پيمان بستيد به پيمان خود وفا كنيد و سوگندهاى [خود را] پس از استوار كردن آنها مشكنيد با اينكه خدا را بر خود ضامن [و گواه] قرار داده‏ايد زيرا خدا آنچه را انجام مى‏دهيد مى‏داند.

وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ أَنكَاثًا تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَن تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ اللّهُ بِهِ وَلَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ

و مانند آن [زنى] كه رشته خود را پس از محكم بافتن [يكى يكى] از هم مى‏گسست مباشيد كه سوگندهاى خود را ميان خويش وسيله [فريب و] تقلب سازيد [به خيال اين] كه گروهى از گروه ديگر [در داشتن امكانات] افزونترند جز اين نيست كه خدا شما را بدين وسيله مى‏آزمايد و روز قيامت در آنچه اختلاف مى‏كرديد قطعا براى شما توضيح خواهد داد.

وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلكِن يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

و اگر خدا مى‏خواست قطعا شما را امتى واحد قرار مى‏داد ولى هر كه را بخواهد بيراه و هر كه را بخواهد هدايت مى‏كند و از آنچه انجام مى‏داديد حتما سؤال خواهيد شد.

وَلاَ تَتَّخِذُواْ أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِهَا وَتَذُوقُواْ الْسُّوءَ بِمَا صَدَدتُّمْ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَلَكُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ

و زنهار سوگندهاى خود را دستاويز تقلب ميان خود قرار مدهيد تا گامى بعد از استواريش بلغزد و شما به [سزاى] آنكه [مردم را] از راه خدا باز داشته‏ايد دچار شكنجه شويد و براى شما عذابى بزرگ باشد.

وَلاَ تَشْتَرُواْ بِعَهْدِ اللّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا إِنَّمَا عِندَ اللّهِ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ

و پيمان خدا را به بهاى ناچيزى مفروشيد زيرا آنچه نزد خداست اگر بدانيد همان براى شما بهتر است.

مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ

آنچه پيش شماست تمام مى‏شود و آنچه پيش خداست پايدار است و قطعا كسانى را كه شكيبايى كردند به بهتر از آنچه عمل مى‏كردند پاداش خواهيم داد.

مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ

هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاكيزه‏اى حيات [حقيقى] بخشيم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏دادند پاداش خواهيم داد

آیات 90 تا 97 سوره نحل

شهیدصادق محراب جمعه کرمانشاه

23 مهرماه

سالروز شهادت چهارمین شهیدمحراب آیت الله اشرفی اصفهانی و به یاد آن پیر بی آلایش ومهربان :

اوایل انقلاب و احتمالاً سال 59 ، به مناسبتی به همراه شهید اصغر سیبی و شهید محمد بروجردی (‌كه هرسه آن زمان دانش آموز بوديم) به خدمت ایشان در منزلشان واقع سه راه برق ، در پشت مسجد و حوزه علميه آیت الله بروجردی رسیدیم ؛‌ وقتی در زدیم وجود بزرگوار ایشان آمدند و در را باز کردند و راهنمائی کردند ، بعد ازمدتي خانم محترم و ارجمندشان چای ریختند و پشت در اتاق پذیرایی، در زدند و به ایشان دادند تا از ما پذيرايي شود و ایشان با وجود کهولت سن ، با دست لرزان « از ما که دانش آموز بودیم » پذیرائی کردند؛ بدون اینکه خَدَم وحَشَمی داشته باشند و خدمتكاري داشته باشند ؛خودشان همه كارهاي مراجعين و مهمانان را انجام مي دادند و تکبری هم نداشتند . ما براي مشورت و راهنمایی در باره فعالیته های دانش آموزی خدمت ايشان رسيده بوديم ، وقتي از ايشان مشورت و راهنمايي خواستيم ، با بزرگواری که داشتند ، به نصحیت و راهنمائی پرداختند .... .

در آن جمعه خونين كه به دست منافقين به شهادت رسيدند من در مسیر رفتن به نماز جمعه دربازار زرگرها و روبروي مسجد عمادالدوله بودم هنوز و به محل نماز جمعه نرسيده بودم كه صداي فرياد و شيون مردم را از دور شنيدم و ايشان را در محراب قديمي مسجد جامع به شهادت رساندند. يادش گرامي باد.

از حضرت امام صادق (ع )

در حديث ( عنوان بصرى ) كه مورد توجه علماى اخلاق است ، دستورهايى از حضرت امام صادق عليه السلام براى سالكان الى الله آمده است كه ما ترجمه روايت را ذكر مى كنيم .

( عنوان بصرى ) پيرمردى بود كه هفتاد و چهار سال از عمرش ‍ مى گذشت ، او مى گويد.

من سالها با ( مالك بن انس ) رفت و آمد داشتم . هنگامى كه جعفربن محمد الصادق عليه السلام به مدينه آمد، من رفت و آمد با او را نيز شروع كردم و دوست داشتم همان گونه كه از (مالك ) درس مى گيرم . از آن حضرت نيز درس بگيرم ، تا اينكه روزى حضرت به من فرمود: « من شخص ‍ بدهكار به خداوند هستم (يعنى خداى تعالى وظايفى را از من به گونه وجوب خواسته كه بايد انجام دهم ) و علاوه بر اين در هر ساعى از ساعات شبانه روز اوراد و اذكارى دارم ، مرا از ورد و ذكرم ،باز ندار و از مالك درس بگير و با او در رفت و آمد باش ، هم چنان كه تا حال بودى .»

عرض كردم : يا ابا عبدالله ! حقيقت بندگى چيست ؟ فرمود سه چيز است :

اول ، آنكه بنده خدا در تمام آنچه خداى تعالى در اختيار او قرار داده است ، ملكيتى براى خود نبيند.

دوم آنكه بنده براى خودش تدبير نداشته باشد. و سوم همه اشتغال و كارش در دستورات و امر و نهى الهى باشد.

پس هنگامى كه بنده اى در نعمتهاى الهى مالكيتى براى خود نديد، انفاق كردن در موردى كه خدا دستور داده ، بر او آسان مى شود و هرگاه بنده تدبير امور خود را به مدبرش ، واگذار كرد، مصيبتهاى دنيا بر او آسان مى شود و هرگاه بنده اى به آنچه خداى تعالى امر و نهى فرموده ، مشغول شد، فراغتى به او دست نمى دهد تا به مجادله و مباهات با مردم بپردازد و اگر خداى تعالى بنده اى را گرامى داشت و به اين سه صفت موفق فرمود، دنيا وشيطان و خلق همگى در نظر او خوار مى شوند، و او از روى زياده طلبى و يا فخر فروشى دنيا را نمى طلبد و آنچه را كه در نزد مردم است به خاطر عزت يافتن و برترى جستن ، طلب نمى كند و روزگار خود را به بطالت نمى گذراند و اين اولين درجه تقوى است ، خداى تعالى مى فرمايد: اين خانه آخرت را ما براى كسانى قرار خواهيم داد كه در زمين برترى و فساد نخواهند، و عاقبت نيكو از براى افراد با تقواست .

گفتم : يا ابا عبدالله ! مرا وصيتى بفرما.

فرمود: نه چيز وصيت مى كنم ، اين نه چيز وصيت من به كسانى است كه بخواهند در راه خدا قدم بردارند، از خدا مى خواهم كه تو را موفق بدارد تا آنها را به كار بندى . سه چيز از آن نه چيز، درباره رياضت نفس است ، و سه چيز درباره بردبارى ، و سه چيز در دانش آموزى است ، پس نيكو به خاطرم بسپار، مبادا به آنها با ديده حقارت بنگرى . عنوان بصری مى گويد: كاملا توجه كردم ببينم حضرت چه دستور مى دهد؟

امام فرمود: اما آنكه درباره رياضت است :

1. مبادا چيزى را كه اشتها ندارى ، بخورى ، كه حماقت و ابهلى مى آورد. جز به هنگام گرسنگى چيزى مخور.

2. چون خواستى بخورى ، از حلال بخور و نام خدا را ببر.

3. به ياد حديث رسول خدا صلى الله عليه و آله باش كه فرمود: آدمى ظرفى را پر نكرد كه شرش از شكم بيشتر باشد، و چون ناچار بايد بخورى ، يك سوم شكم را براى غذا و يك سوم را براى نوشيدن و يك سوم ديگر را براى نفس كشيدن بگذار.

و اما آنكه درباره بردبارى است :

1. كسى كه به تو گفت : اگر يكى بگويى ، ده جواب خواهى شنيد، به او بگو: اگر ده هم بگويى ، يك پاسخ از من نخواهى شنيد!

2. كسى كه تو را ناسزا گفت ، بگو: اگر در آنچه ميگويى راستگويى از خدا مى خواهم كه مرا بيامرزد و اگر در آنچه مى گويى ، دروغگوى از خدا مى خواهم كه تو را بيامرزد.

3. هر كس تو را تهديد به جور و غدر كرد، تو او را وعده نصيحت و دعابده .

و اما آنكه در بار دانش است :

1. هر چه نمى دانى ، از دانشمندان بپرس ، و مبادا پرسش ، و مبادا پرسش تو به آن منظور باشد كه انان را در تنگناى جواب قرار دهى و يا ازمايش كرده باشى .

2. و مبادا كه به راى خود عمل كنى ، تا مى توانى راه احتياط را از دست مده .

3. از فتوا دادن بگريز، هم چنان كه از شير مى گريزى ، و گردنت را پل پيروزى ديگران مكن .

سپس امام صادق عليه السلام فرمود: ای عنوان! از نزد من برخيز كه نصيحت لازم را به تو كردم و ورد مرا بر هم مزمن كه من درباره خودم مرد بخيلى هستم (بسيار مواظب وقت خود هستم

با پوزش از نویسنده وخوانندگان محترم

منبع این مطالب برای ارجاع و ذکر یاد خیر نویسنده نداشتم.

ویژه نامه ای در باره امام صادق (ع)

نامه سرگشاده مجمع روحانيون مبارز به رئيس قوه قضاييه:



سلام:مجمع روحانيون مبارز در نامه سرگشاده به آيت‌الله لاريجاني تاكيد كرد:نگذارید در بر همان پاشنه ای که تاکنون چرخیده است بچرخد.


مجمع روحانيون مبارز در نامه اي سرگشاده به آيت الله صادق لاريجاني نسبت به تبعات اقدامات اخير حاكيت در برابر مخالفان هشدار داد و تاكيد كرد:عملکردهای ناصواب و سوء تدبیرهای آمیخته با خشونت، حیثیت و اقتدار جمهوری اسلامی را نشانه رفت.


به گزارش سلام متن كامل اين نامه بدين شرح است:


حضرت آیت الله لاریجانی


ریاست محترم قوه قضائیه


باسلام و تحیات


نزدیک چهار ماه از انتخابات ریاست جمهوری و حوادث پیش و پس از آن می گذرد. در این دوره زمانی، ملت رشید ایران شاهد ناگوارترین صحنه ها و تلخ ترین حوادث سی ساله اخیر بود. حوادثی که دلسوزان انقلاب و علاقمندان ایران هرگز باور نمی کردند که روزی شاهد چنین صحنه ها و حوادثی باشند. خون هایی به ناحق بر زمین ریخته شده، زنان و مردانی ناعادلانه به بند کشیده شدند و هتک حرمت هایی صورت گرفت که قلم یارای نگارش آن ندارد.


عملکردهای ناصواب و سوء تدبیرهای آمیخته با خشونت، حیثیت و اقتدار جمهوری اسلامی را نشانه رفت و فاصله ای عمیق میان دولت - ملت ایجاد نمود و با کمال تأسف تلاش دلسوزان واقع نگر نیز به جایی نرسید و هر صدایی جز حمایت از وضع موجود و همگام شدن با افراطیونی که طعم شیرین قدرت، مانع واقع نگری آنان شده، با واژه هایی از قبیل خیانت، وابستگی به اجانب، براندازی نرم، شرکت در انقلاب مخملی و ... روبه رو شده و ابر غلیظ خشونت و کینه ورزی افق آینده ایران را سیاه و تاریک کرده است.


اگرچه در چنین فضایی، امید به تأثیرگذاری اقدامات خیر خواهانه کاهش پیدا کرده است امّا از آنجا که حضرت عالی در آغاز راه مسؤولیت پر مخاطره اداره قوه قضائیه قرار دارید به اقتضای آموزه های قرآنی و مستند به اصل هشتم قانون اساسی و با انگیزه خیرخواهی و امر به معروف و نهی از منکر لازم دیدیم نکاتی را متذکر شویم شاید التفات به نکات مورد اشاره، راهی برای برون رفت از شرایط ناگوار کنونی ارائه کند. 1- قوه قضائیه که دستگاه تحت مسؤولیت شما است با اختیارات نشأت گرفته از قانون اساسی می تواند برون رفت از شرایط کنونی و ترمیم اعتماد آسیب دیده دولت- ملت را تضمین کند، مشروط بر آنکه قوه قضائیه براساس تعریف ارائه شده از این قوه در اصل 156 قانون اساسی مستقل بماند و مستقل عمل کند. همان طور که اگر هویت مستقل خود را از دست بدهد و از عهده وظایف و مسئولیت های خود بر نیاید و در نتیجه بازداشت های غیر قانونی و بی دلیل، دادگاه های فاقد شرایط و نمایشهای تلویزیونی ادامه پیدا کند این دستگاه قضایی است که باید علاوه بر پاسخگویی به موضوعاتی از قبیل بازداشتگاه کهریزک و جنایات رخ داده در آن، نسبت به تداوم قانون ستیزی و بی عدالتی هایی که شمه ای از آن نگاشته می شود نیز پاسخگو باشد.


حضرت آقای لاریجانی


نگذارید در بر همان پاشنه ای که تاکنون چرخیده است بچرخد. میثاق ملی ایرانیان یعنی قانون اساسی نقشه راه شماست. اصولی که ذیلاً آورده می شود مبیّن حقوق شهروندی آحاد جامعه و تعیین کننده حدود و مسؤولیت قوه قضائیه و مسؤولان محترم این قوه است.


1- اصل صد و شصت و هشتم قانون اساسی می گوید: رسیدگی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت می گیرد.


2- اصل سی و دوم: در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذکر دلیل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه در اسرع وقت فراهم گردد، متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود.


3- اصل سی و نهم: هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.


4- اصل سی و هفتم: اصل بر برائت است و هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی شود مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.


5- اصل سی و هشتم: هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع، ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است و متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود.


اصول مورد استناد، بخشی از قانون اساسی این میثاق ملی ایرانیان است که بر ضرورت تفهیم اتهام با ذکر دلایل روشن، ممنوعیت هتک حرمت و حیثیت بازداشت شدگان، منع شکنجه برای اقرار وکسب اطلاع و همچنین ممنوعیت اجبار اشخاص به شهادت، اقرار و سوگند تأکید دارد اما آیا در رفتار ضابطان دستگاه قضایی و برخورد بعضی از مسئولان قوه قضائیه نشانه ای از عمل به اصول یاد شده مشاهده می شود؟!


اسلام مظلوم و جمهوری نشأت یافته از اراده ملت و مبتنی بر دین مبین اسلام، نظام حقوقی خود را با این معیارها عرضه کرده اند. معیارهایی که حاکی از التزام به رعایت حقوق شهروندی و توجه عمیق به حقوق متقابل ملت- ملت و ملت- دولت و دوری جستن از هر گونه حق کشی، ظلم، بی عدالتی و اجحاف است. تفسیرهای ناصواب، برداشت های نا صحیح و کارکردهای بیگانه با روح قانون اساسی که متأسفانه کم و بیش در میان متولیان و مسئولان امر رایج شده است، علاوه بر تضییع حقوق ملت باعث می شود چهره نظام اسلامی مخدوش شده و رویگردانی از این نظام سرعت گیرد. طبیعتاً آنانکه بر قانون اساسی پوستین وارونه پوشانده و حقوق اساسی ملت را نادیده گرفته اند باید پاسخگو باشند.


2- در ارتباط با حوادث قبل و بعد از انتخابات جمع کثیری از چهره های خدوم، با سابقه روشن سیاسی و اجتماعی که بعضاً از مدیران با تجربه و رشد یافته در دامن نظام جمهوری اسلامی هستند توسط عوامل انتظامی و امنیتی بازداشت شده و در شرایط سخت و دشواری به سر می برند. ترکیبی از پیشتازان مبارزه با رژیم ستمشاهی و پیشکسوتان سیاست و مدیریت و پیش قراولان اطلاع رسانی و زبدگان عرصه قلم و مطبوعات کشور مورد سوء ظن قرار گرفته و در بازداشت بسر می برند. سرمایه های ارزشمندی که محصول مدیریت سی ساله انقلاب و دارای اندوخته هایی گران سنگ از شرکت در دفاع مقدس و پاسداری از مرزهای عقیدتی و جغرافیایی جمهوری اسلامی و ایران اسلامی می باشند. نفس دستگیری و بازداشت اینان یکی از ضایعات خسارت بار امروز جامعه ما است و فاجعه بارتر اینکه در بازداشت و زندانی نمودن آنان صراحتاً موازین قانون اساسی و دیگر مقررات موضوعه کشور مورد بی اعتنایی قرار گرفته است.


جناب آقای لاریجانی


نه بازداشت شدگان امکان واگویی آنچه بر آنان رفته است پیدا کرده اند و نه ما امکانی برای حقیقت یابی کامل در اختیار داریم که بتوانیم تمامی وجوه تخلف را با شما در میان بگذاریم. اما آنچه در دید عموم قرار گرفته و می تواند تا حدودی ما را به کنه واقعیت ها رهنمون شود این است که ضابطان دستگاه قضایی نه تنها در جنایتگاه کهریزک که در سایر موارد نیز مرتکب تخلفاتی شده اند. شکستن در منازل بعضی از متهمان، ورود نیمه شب به منزل بعضی دیگر، انعکاس اتهامات اثبات نشده در رسانه های عمومی، نگهداری متهمان در باز داشتگاه های انفرادی که بی تردید یکی از مصداق های شکنجه و آزار متهمان است و ... نمونه هایی از این تخلفات به شمار می آید. مع الأسف استمرار بازداشت در بازداشتگاه های انفرادی و تداوم بلا تکلیفی و نامشخص بودن حدود و ثغور اتهام که همگی بر خلاف نص صریح قوانین موضوعه کشور است دامنه تخلف از قوانین را به دستگاه قضایی جمهوری اسلامی تسرّی داده و مسؤولیت مستقیم حضرت عالی را دو چندان کرده است.


3 علاوه بر نوع دستگیری و نقض قوانین در مورد افراد بازداشت شده، برخی از مطبوعات و نشریات وابسته به جریان حاکم، حیثیت بازداشت شدگان را مورد تعرض قرارداده و یا از این هم فراتر رفته و گستاخانه و بی پروا چهره های ماندگار و مفاخری همچون آیت الله سید محمد خوئینی مؤتمن امام(ره) و دادستان کل کشور و امیرالحاج منصوب از طرف آن حضرت و حضرت حجة الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی فرزند فاضل امام(ره)، عضو مؤسس و رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز را هدف قرار داده و روزی نیست که نسبتی ناروا، افترایی از بیخ و بن دروغ و اتهامی واهی متوجه این دو عزیز سلاله پاک پیامبر نکنند. هر چند که این دو تنها نیستند و با کمال تأسف چهره های ارزشمند دیگر انقلاب حتی بیت رفیع حضرت امام خمینی(ره) نیز آماج قلم های هتاک قرار می گیرند که قطعاٌ از وقوع چنین تخلفاتی بی اطلاع نیستید.


شگفت این است که صاحبان این قلم های هتاک و نشریات لجام گسیخته از چنان امنیت، آرامش و اطمینانی در برابر آنچه می نگارند برخوردارند که روئین تنی آنان طعنه بر اسفندیار روئین تن می زند. عدم برخورد مسؤولان اجرای عدالت با این رسانه ها به این شائبه دامن زده است که گویا دستگاه قضایی نمی تواند یا نمی خواهد مانع این قلم های هتاک شود. هیچ محکمه ای به این همه هرزه گویی و اهانت رسیدگی نمی کند و یا در صورت رسیدگی نتیجه ای در بر نداشته است.


جناب آقای لاریجانی


نگرانی ما ناشی از هدف اتهام قرار گرفتن یاران امام(ره) و خدشه وارد شدن بر دامان پاک آنان نیست چراکه داوری خداوند متعال که احکم الحاکمین است و اعتماد و علقه مردم مسلمانی که در زیر بمباران اهانت و تهمت روز به روز بر علاقه و اعتمادشان به این فرهیختگان بیشتر و بیشتر می شود ما را کفایت می کند. اما نگرانی و دغدغه خاطر ما نسبت به کاهش بلکه ریزش اعتماد عمومی به سیستم قضایی نظام است. چگونه است که با اشاره ای، روزنامه ای تعطیل و شریان اطلاع رسانی حزب و گروهی به طرفة العینی مسدود می شود اما وفور ده ها و بلکه صدها عنوان مجرمانه در کارنامه بعضی روزنامه ها و رسانه ها بر گستاخی آنان افزوده و دستگاههای قضایی جمهوری اسلامی ناتوان از تحقق عدالت به بیان کلیاتی در مذمت دروغ و افتراء بسنده می کند؟!


رئیس محترم قوه قضائیه


گرچه ناهنجاری هایی که شمه ای از آن اشاره شد محصول مدیریت کوتاه شما نیست اما با کمال تأسف استمرار آن در این مقطع، بار مسؤولیت را به دوش شما می افکند. انتظار جامعه از شما که پرورش یافته دامان مرجعیت و برخوردار از حمایت آنان هستید این است که «یومَ تُبلَی السَرائر» را در نظر بگیرید و با ابزار عدالت، چشم پرده دری و هتاکی و اتهام زنی را هدف قرار دهید و به سال ها روئین تنی اینان پایان دهید. مطمئن باشید که عمل به وظیفه و دادخواهی از مظلوم، موجب خشنودی خدای متعال و باعث اعتماد و اطمینان مردم خواهد بود و طبعاً از این طریق است که آبروی جمهوری اسلامی که بر اثر بعضی سوء تدبیرها خدشه دار شده است حفظ خواهد شد.


مجمع روحانیون مبارز با اینکه همچون دیگر بنیان ها و تشکل هایی که افتخار عنایت امام راحل را با خود دارند یا منتسب به آن حضرت هستند ودر شاخص ترین وجه آن مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام(ره) و بیت عزت و شرف آن حضرت، این روزها از هجمه هتاکان در امان نمانده است و زخم توهین و بی احترامی بر چهره دارد اما لحظه ای در دفاع از انقلاب و زدودن زنگارهای انحراف از چهره آن تردید نکرده و معتقد به بازگشت به راه و رسم امام(ره) و بهره گیری از ظرفیت های قانون اساسی برای فائق آمدن بر مشکلات بحران زای فعلی است.


خداوند ما را در بندگی اش ثابت نگهدارد و توفیق پاسداری از راه و رسم امام عزیز را عنایت فرماید.


مجمع روحانیون مبارز

جلوه در محراب و منبر


واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند/

چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند/


مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس/

توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند/


گوییا باور نمی‌دارند روز داوری/

کاین همه قلب و دغل در کار داور می‌کنند/


یا رب این نودولتان را با خر خودشان نشان/

کاین همه ناز از غلام ترک و استر می‌کنند/


ای گدای خانقه برجه که در دیر مغان/

می‌دهند آبی که دل‌ها را توانگر می‌کنند/


حسن بی‌پایان او چندان که عاشق می‌کشد/

زمره دیگر به عشق از غیب سر بر می کنند/


بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی

کاندر آن جا طینت آدم مخمر می‌کنند


صبحدم از عرش می‌آمد خروشی عقل گفت

قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می‌کنند


شــــیــخ و شـیـــــــــر


.....آورده اند که بو علی سینا به آوازه شیخ ابوالحسن خرقانی( از عرفای قرن پنجم) عزم خرقان کرد
بوعلی بترسید ، گفت این جه حالت است ؟
بوعلی سینا عزم صحرا کرد تا شیخ راببیند،
پرسید شیخ کجاست ؟
چون به در خانه شیخ آمد، شیخ برای جمع کردن هیزم به بیابان رفته بود.
زنش گفت: آن زندیق کذاب (کافر دروغگو) را چه کار داری؟ وبسیار جفا وبد در حق شیخ گفت.
شیخ را دید که همی آید وخرواری هیزم بر شیری نهاده است.
شیخ گفت : آری تا بــار چنان گرگی نکشیم ، شیری این چنین بار ما نکشد...

نامه ی سرگشاده ی دانشجویان دانشگاه رازی به امام جمعه ی کرمانشاه



کرمانشاه پست – جمعی از دانشجویان دانشگاه رازی در نامه ی سرگشاده ای به امام جمعه کرمانشاه اعتراض شدید خود را به وقایع پیش آمده که بنابر متن آن منجر به احضار و احکام سنگین برای بیش از 100 دانشجو ی آن دانشگاه شده اعلام کردند . متن کامل این نامه که در اختیار تارنمای " کرمانشاه پست " قرار گرفته بدین شرح است :


به نام خداوند اندیشه و فکر


"حمد خدایی که به قدرت خود برتر است و پیروز، به فضل و بخشایش خود بر همگان نزدیک، بخشنده ی هر فایدتی است و دفع کننده ی هر سختی و بلایی. (خطبه 82 نهج البلاغه)


حضرت آیت الله علما، امام جمعه محترم مردم کرمانشاه


با سلام و احترام


بی گمان دورادور از اخبار کلی دانشگاه رازی مطلعید اما بی شک در جریان بسیاری از امور اسفناکی که اینروزها در این محیط پاک و مکان مقدس در حال وقوع است بی اطلاعید.


روزهای سختی بر دانشگاه و دانشجویان می گذرد؛ تلخ و سخت از آن جا که دانشگاهی که باید محل تعلیم و تربیت باشد را به محیطی خشن و مالامال از کینه و بغض و نفرت تبدیل کرده اند، روزهای سختی که دانشجویان ملجأ و پناهگاه دیگری جز روی همیشه گشاده مراجع و روحانیون نمی یابند برای فروخفتن فریاد تظلمی که از اعماق وجودشان برخاسته، فریادی ناشی از جفاهای ریز و درشتی که این روزها به ناحق و به بهانه جو ناآرام پیکرشان را منقوش به زخم های عمیقی کرده، زخم هایی بدون مرهم و نوشدارویی برای تسکین.


هوای مه آلودی که این روزها فضای دانشگاه را فراگرفته و تمییز سره از ناسره را برای بسیاری دشوار ساخته بستری ایجاد کرده تا برخی به اصطلاح متولیان امور به برخورد گسترده، خشن و از همه بدتر خلاف هر گونه عدالت و انصافی با دانشجویان بپردازند آن چه ناگواری این اقدامات را دوچندان می کند این است که در جریان این برخوردها به دانشجویان بی گناهی که دغدغه ای جز رعایت قانون و عدالت نداشته اند به ناروا اتهام قانون شکنی زده شده و دردناکتر آنکه به همین اتهام ناروا محکوم نیز گشته اند به نحوی که حتی در مواردی احکام پیش از احضار و یا خواندن دفاعیات دانشجو صورت گرفته است که این کمل بی عدلتی را می رساند.


آن چه وادارمان کرد به نوشتن این نامه و داد سر دادن از بیدادی که در حق مان روا داشته شده پایمال شدن حقوق بیش از 100 تن از دانشجویان دانشگاه رازی و محرومیت از تحصیل (1 یا 2 ترم) برای بیش از 80 نفر بوده. محرومیت ها و محکومیت هایی که حکایت از حرکتی شتابزده، خارج از قانون و خلاف شرع و اخلاق دارد حرکتی از سوی کسانی که تاب تحمل احدی غیر از خود را ندارند و هر کسی با اندک تفاوت و اختلاف سلیقه ای، آن هم نه در اصول و مبانی بلکه فقط در زاویه دید را دشمن و سزاوار هلاک می دانند.


و کجاست کسی که فریاد برآورد این کلام مقدس را که:


"یا ایها الذین امنو کونو قوامین لله شهداء بلقسط و لایجر منکم شنان قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی و اتقو الله ان الله خبیر بما تعملون" (سوره ی مبارکه ی مائده، آیه ی هشتم)


"ای اهل ایمان، برای خدا پایدار و استوار بوده و به عدالت و راستی و درستی گواه باشید، البته شما را نباید عداوت گروهی بر آن دارد که از راه عدل بیرون روید، عدالت کنید که به تقوا نزدیکتر است، و از خدا بترسید، که البته خدا به هر چه می کنید آگاه است."


مع الاسف اینکه در تمام این قضایا عده ای بی گناه به گناه ناکرده محکوم شده اند و به سبب این پایمال شدن حق و محکومیت های ناروا متحمل هزینه هایی شده اند که بی شک تاثیری منفی بر آینده آنان خواهد داشت. پایمال شدن حق از آن جهت که در اکثریت موارد اتهامی به دانشجویان، جرایم و اتهاماتی به چشم می خورد که یا اصولا حرکت خلاف محسوب نمی شود یا با اجازه دفاع به دانشجویان و ارائه دلیل و مدرک از جانب آنان و مورد توجه قرار گرفتن از جانب اولیای امر خلاف واقع بودنشان به راحتی اثبات می شود افسوس که تا کنون چنین حقی به دانشجویان داده نشده همان طوری که صدور احکام ناعادلانه بعد از دفاعیات مفصل نشانی از مورد توجه قرار نگرفتن دفاعیات دانشجویان بود چرا که انتظار می رفت دفاعیات صورت گرفته از حیث تکیه بر راستی و صداقت هر قاضی بی طرفی را اقناع کند.


آیا این اقدامات در راستای جذب حداکثری مردم و دانشجویان می باشد؟ بی شک ادامه ی این روند ناعادلانه و غیر منصفانه که تضییع حقوق بسیاری را به دنبال داشته منجر به نتایج تلخ و ناگواری خواهد شد که مطلوب هیچکس نیست چنان که به تعبیر حضرت امیر(ع) باید عدالت را به کار بست و از ستم و بیداد پرهیز کرد چرا که بیدادگری شمشیر را فرامی خواند. ضمن اینکه عمیقاً معتقدیم هر کجا حرکت خلاف قانونی صورت گرفته و فاعل آن به استناد مدارک و شواهد و مستندات محکم و غیر قابل انکار مجرم تشخیص داده شود باید مطابق قوانین و آئین نامه انضباطی با آن برخورد شود.


اتهامات بی پایه و اساس، محکومیت های بدون توجه به دفاعیات، محرومیت های خارج از قانون، همه و همه مصیبت های ریز و درشتی است که روزهای سخت دانشگاه را رقم زده است عمیقاً معتقدیم احکام صادره در کمال بی انصافی و بی عدالتی صورت گرفته است و برای اثبات این مدعا خواهان حضور در جلسه ای با حضور حضرتعالی و اولیای دانشگاه هستیم تا چونان قاضی عادلی به داوری بنشینید باشد که حضورتان از عمق جراحات وارده بکاهد.


روزهای سخت همواره به مثابه ی آزمونی خطیر بوده، آزمونی که در عین حال که سنگ محک است نتیجه ی آن در تاریخ ثبت خواهد شد و آیندگان و بالاتر از همه حضرت حق هر اهمال و قصوری را نظاره گرانی خواهند بود منصف.


با تشکر-جمعی از دانشجویان دانشگاه رازی


توضیحات : اسامی تعدادی از دانشجویان حکم خورده بدین شرح است :


هیوا احمدی - رضوان ممی زاده - سجاد کائیدی - سجاد حیاتی - سمانه فضلعلی - روناک محمدی - بهاءالدین نوری - محمد صفی زاده - آرش کرامت - قدرت الله میرزایی - علی نقدی - محسن بابیی - روح الله امینی - مینا افضلی - فرشته اربابی - عبدالسلام محمدی - محسن علیمرادی - شفیع علیرضایی - آبتین پگاه - سجاد فرخی - حسین فرجی - اشکان مسیبیان - سیامن غیاثی - میلاد غلامی - آرمان میرزایی - سعید خوانچه زر - ایمان سرمدی - شهاب الدین عبدللهی - هامون رجبی - آریا یونسی - جبار محمودیان - احسان مطهری - نعمت مشعوفی - کامران سلطانی - شکوه احمدی - روشنک امیریان - خالد رحیمی - شهاب الدین فرج اللهی - ارشاد توفیقی - اکبر نوری - کیوان کمانگر - کاوه کمانگر - محمد مهدی شادرام - علی گمار - علی مرادی - حشمت الله مطاعی دانشجوی کارشناسی ارشد (دانشجوی دانشکده علوم ) - حشمت الله مطاعی دانشجوی دانشکده کشاورزی - احسان حیاتی - الهام هاشمی - سجاد کرامتی - مراد تیموری - محمد محمودی - محمد علی جعفری - مسعود تورنگ - مسعود کاکا آذر - شاهو منصوری - کامران والایی

مولانا و شمس


می گویند؛ اول بار که مولانا با شمس ملاقات کرد ،شمس از او سوالی کرد :


آيا در مقامات سلوکی و عرفانی، محمدبن عبداله والاتر است يا بايزيد بسطامی؟

مولانا گفت :

اين چه سوالی است! محمد فرستاده و پيامبر خداست و بايزيد يکی از پيروان و دوستداران آن پيامبر!اين مقايسه اي نابجا است.

شمس او را گفت پس چرا محمد گفته است که :

ما عَـرفنـاک حـقَّ مَـعرفتـک ؛ ما نتوانستیم تو را آن چنان که شایسته تواست، بشناسیم.

و بايزيد گفته است که:

سُبحان ما اَعظَم شَــأنـّی : خدایا ! مقام من چقدر بزرگ است!

محمد از عدم معرفت و عبادت خداوند آنگونه که شايسته اوست سخن گفته و بايزيد ، خداگونه ،خويش را عظيم الشان می داند و می گويد پاک باد وجود من که اينگونه بزرگ است.

مولانا در جواب مي گويد:

دليل از آن روست که بايزيد را ظرفی بود سخت تنگ و کوچک که با اندکی نوشيدن می، آنچنان مست شده بود که ندای حق بودن سر داده بود ولی ظرفيت اقيانوس وش محمد چنان بود که در اوج مقامات، باز از نادانی خويش سخن می گفت .

چون شمس اين جواب از مولانا شنيد نعره ای کشيد و بی هوش شد.



آخرين آرزوي سقراط



پيش از آنكه سقراط را محاكمه كنند از وي پرسيدند:

بزرگترين آرزويي كه در دل داري چيست؟

پاسخ داد:بزرگترين آرزوي من اين است كه به بالاترين مقام آتن صعود كنم و با صداي بلند به مردم بگويم :

اي دوستان! چرا با اين حرص و ولع بهترين و عزيزترين سالهاي زندگي خود را به جمع كردن ثروت و سيم و طلا مي گذرانيد در حاليكه آنگونه كه بايد و شايد در تعليم و تربيت اطفالتان همت نمي گماريد؟و همان طور كه مجبور خواهيد شد ثروت خود را براي آنها باقي بگذاريد,سعي در تربيت آنان نداريد! و تا ثروت حقيقي را به آنان هديه دهيد.!!

هزار و يك حكايت تاريخي

دیـوانـه و درویــش


دیوانه ای به نیشابور می رفت. دشتی پر از گاو دید ، پرسید: « این ها از کیست؟»

گفتند:« از عمیدنیشابور است.» از آن جا گذشت . صحرایی پر از اسب دید.

گفت: « این اسب ها از کسیت؟»

گفتند: « از عمید »باز به جایی رسید با رمه ها و گوسفندهای بسیار.

پرسید: « این همه رمه از کیست؟»

گفتند:« ازعمید.» چون به شهر آمد، غلامان بسیار دید،

پرسید : « این غلامان از کیست؟»

گفتند : « بندگان عمیدند.»درون شهر سرایی دید آراسته که مردم به آن جا می آمدند و می رفتند.

پرسید : « این سرای کیست؟»

گفتند: « این اندازه نمی دانی که این سرای عمید نیشابور است ؟»

دیوانه دستاری بر سر داشت کهنه و پاره پاره؛ از سر برگرفت به آسمان پرتاب کرد و

گفت :

« این را هم به عمید نیشابور بده، زیرا که همه چیز را به وی داده ای.»

سـخـن درویــــش

گویند: درویشی به دهی رفت و از مردم آن ده تقاضای کمک کرد تا بلکه ، نان و آبی به او بدهند.

مردم روستا از هرگونه بخشش به درویش خوش سیرت ، خودداری کردند به او و سخنش اعتنایی نکردند.


درویش وقتی خواست از ده بیرون برود گفت:

ای مردم! اگر به من کمک نکنید ، همان کاری که با مردم روستای قبلی کردم ، با شما انجام می دهم.

مردم فکر کردند که احتمالاً درویش بر مردم روستای قبلی نفرین کرده و آن مردم دچار عذاب شده اند، فوراً هرکسی به خانه رفته وهر چیزی، به اندازه توانش برای کمک به درویش آورد و به هدیه داد.


وقتی مردم روستا ،خیالشان راحت شد از اینکه درویش به آنان ضرری نرسانده ونمی رساند، از او خواستند که بگوید چه بلایی بر سر روستای قبلی آورده است.


درویش گفت:

هیچی؟! به مردم آن روستا گفتم به من کمک کنید ؛ کمک نکردند به روستای شما آمدم ، اگر شما هم کمک نمی کردید به روستای دیگری می رفتم .