.....بعضيها جمود به خرج میدهند خيال میكنند كه چون دين اسلام دين جامعی است ، پس بايد در جزئيات هم تكليف معينی روشن كرده باشد . نه ، اينطور نيست . يك حساب ديگری در اسلام است . اتفاقا جامعيت اسلام ايجاب میكند كه اساسا در بسياری از امور دستور نداشته باشد ، نه اينكه هيچ دستور نداشته باشد بلكه دستورش اين است كه مردم آزاد باشند و به اصطلاح تكليفی در آن امور داشته باشند . از جمله حديثی است به اين مضمون : « ان الله يحب ان يؤخذ برخصه كما يحب ان يؤخذ بعزائمه » خيلی مضمون عجيبی است ! خدا دوست دارد در مسائلی كه مردم را آزاد گذاشته است ، مردم هم آزاد باشند . يعنی مسائل آزاد را آزاد تلقی بكنند ، از خود چيزی در نياورند . آنكه رخصت است را آزاد بدانند. اميرالمؤمنين میفرمايد : « ان الله حدد حدودا فلا تعتدوها و فرض فرائض فلا تتركوها » يعنی خدا يك چيزهائی را واجب كرده است ، آنها را ترك نكنيد ، يك چيزهائی را هم ممنوع اعلام كرده است ، به آنهاتجاوز نكنيد « و سكت لكم عن اشياء و لم يدعها نسيانا فلا تتكلفوها » (حکمت105) خدا درباره بعضی از مسائل سكوت كرده است ، البته فراموش نكرده بلكه خواسته است كه سكوت بكند و بندگانش در آن مسائل آزاد و مختار باشند .
در آنچه كه خدا مردم را آزاد گذاشته است شما ديگر تكليف معين نكنيد . پس آن موضوعی كه عرض كردم يك سلسله آداب و رسوم در ميان مردم هست كه اگر آنها را انسان از طريق مثبت انجام بدهد ، نه جائی خراب میشود و نه جائی آباد ، و اگر ترك هم بكند همينطور ، مسائلی است كه خدا در آن مسائل سكوت كرده است . بشر يك حالتی دارد كه هيچوقت از او جدا نمیشود و آن اين است كه علاقهای به بعضی از تشريفات دارد . يك رازی است در اين مسائل . ديگر نبايد گفت حتما بايد اين كار را بكند .....
اسلام و مقتضيات زمان 1 صفحه 291
متفکر شهيد استاد مرتضي مطهري
دوستان تقریرات سلام ما شما رو لینک کردیم اگه افتخار میدین ما رو لینک کنید ادرسwww.edalat news.blogfa.com
پاسخحذف