بخشش خداوند با قبول شهادت مردم

HTML clipboard

HTML clipboard

در عصر حضرت داوود (ع) ، در میان قوم بنی اسرائیل ، عابدی بود که بسیار عبادت می کرد ، به گونه ای که حضرت داوود(ع) هم، از آن همه عبادت و توفیق شگفت زده شد.

خداوند به داوود(ع) وحی کرد : « از عبادت های آن عابد تعجب نکن، او ریاکار و خودنماست.»

مدتی گذشت ، آن عابد از دنیا رفت وجمعی نزد داوود(ع) آمدند وگفتند : « آن عابد از دنیا رفته است.»

داوود (ع) فرمود : « جنازه اش راببرید و به خاکش یسپارید.»

این موضوع موجب ناراحتی و بگو مگو بنی اسرائیل شد که ؛ چرا داوود پیامبر شخصاً در کفن و دفن او شرکت نکرده است ؟! وقتی مردم بنی اسرائیل ، او را غسل دادند، پنجاه نفر از آنها برخاستند و گواهی دادند که از آن عابد ، جز کار خیر ندیده اند!

پس از دفن عابد ، خداوند به داوود(ع) وحی کرد : « چرا در کفن ودفن آن عابد حاضر نشدی؟»

داوود(ع) عرض کرد : « به خاطر آن چه را که در مورد او به من وحی کردی، که او ریاکار است.»

خداوند فرمود : « اگر چه او چنین بود ، ولی گروهی از علمای واهبان گواهی دادند که جز خیر از او ندیده اند، گواهی آنان را پذیرفتم و آن چه را در مورد آن عابد می دانستم پوشاندم.»

قصه های قرآن

محمد محمدی اشتهاردی

صفحات320 و 321

حکایتی از کریم خان زند

HTML clipboard

مردي به دربار خان زند مي رود و با ناله و فرياد مي خواهد تا كريمخان را ملاقات كند. سربازان مانع ورودش مي شوند. خان زند در حال كشيدن قليان ناله و فرياد مردي را مي شنود و مي پرسد ماجرا چيست؟ پس از گزارش سربازان به خان ؛ وي دستور مي دهد كه مرد را به حضورش ببرند.

مرد به حضور خان زند مي رسد. خان از وي مي پرسد كه چه شده است اين چنين ناله و فرياد مي كني؟

مرد با درشتي مي گويد دزد ، همه اموالم را برده و الان هيچ چيزي در بساط ندارم.

خان مي پرسد وقتي اموالت به سرقت ميرفت تو كجا بودي؟

مرد مي گويد من خوابيده بودم.

خان مي گويد خب چرا خوابيدي كه مالت را ببرند؟

مرد در اين لحظه پاسخي مي دهد آن چنان كه استدلالش در تاريخ ماندگار مي شود و سرمشق آزادي خواهان مي شود .

مرد مي گويد : چون فكر مي كردم تو بيداري من خوابيده بودم!!!

خان بزرگ زند لحظه اي سكوت مي كند و سپس دستور مي دهد خسارتش از خزانه جبران كنند. و در آخر مي گويد اين مرد راست مي گويد ما بايد بيدار باشيم

وقت ها و لحظه ها

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود:

لي مع الله وقت لا يسعني فيه ملک مقرب ولا نبي مرسل :

مرا با خدا وقتي هست که در آن وقت آن چنان يگانگي وجود دارد که فرشته ويژه و پيامبر مرسل در آن نگنجند

با کلام خداوند

گفتگوی دو عارف

ابراهيم ادهم به شقيق بلخي رسید.

شقيق گفت : « اي ابراهيم! چون مي‌كني در كار معاش؟ »

گفت : « اگر چيزي رسد شكر مي‌كنم و اگر چيزي نرسد،صبر مي‌كنم »

شقيق گفت : « سگان بلخ نيز چنين كنند كه چون چيزي باشد مراعات كنند ودم جنبانند و اگر نباشد ،

صبر كنند »

ابراهيم گفت : « شما چگونه كنيد؟ »

شقيق گفت : « اگر ما را چيزي رسد ،ايثار كنيم و اگر چيزي نرسد شكر كنيم»

پيام كانون صنفي معلمان ايران به مناسبت آغاز سال تحصيلي 89-88

HTML clipboard

به نام خداوند جان و خرد

همكاران گرامي

به پيشينه چندين ساله ي اخير، مي خواستيم پيام سال تحصيلي جديد را با كاهش منزلت معلم ، عدم اجراي قانون خدمات كشوري ، افزايش مداوم قيمت ها ، نزول توان خريد فرهنگيان و... آغاز كنيم ؛ اما ديديم كه امسال، گويا چنين چيزي امكان پذيرنيست!

همكاران فرهنگي

همانگونه كه مي دانيد سال تحصيلي گذشته، در ميان شور و نشاط انتخابات دهم رياست جمهوري به پايان رسيد؛ انتخاباتي كه نسبتآ همه اقشار گوناگون اجتماعي ايران را درگير و متوجه خود نمود و اميد هاي بسياري برانگيخت. پس ازآن و با تعطيلي كلاس درس مدرسه و دانشگاه ، متآسفانه اما، كار به گونه ديگري پيش رفت و كلاس درس تلخ و بزرگ تر جامعه به روي دانش آموزان گشوده شد. تا اين بار نه در لابلاي خطوط كتاب هاي جدا از واقعيت زندگي ، كه در صحنه ي عمل و كنش اجتماعي ، صداقت ، شجاعت ، وفاي به عهد و ايستادگي بر سر پيمان را درس بگيرند؛ و از سوي ديگر عهد شكني ، تزوير و وارونه جلوه دادن واقعيت را با تمامي وجود خود حس و تجربه نمايند.

همچنين شاهد در خون غلتيدن ده ها دانش آموز و دانشجوي اين مرزوبوم باشند. به مشاهده خشونتي لگام گسيخته نسبت به صدها و بلكه هزاران زن و مرد و جوان و پيربنشينند كه پيش و بيش از هرچيز ، فقر معنا و منطق آمران و عاملان را به منصه ظهور مي رساند و ببينند كه تشنگان قدرت چگونه بذر نفرت در دل شاگردان مدرسه عشق مي پرورانند.

حال سال تحصيلي ديگري با دانش آموز و دانشجو وهمچنين معلم و استادي متفاوت آغاز مي شود. دانش آموزان با حال و هوايي ديگروبا آموخته هاي تابستاني پرتب و تاب به مدرسه مي آيند. دانشجويان جاي خالي دوستان به خون غلتيده ويا آسيب ديده از بازداشت ها ، ضرب و شتم ها و...را نمي توانند ناديده بگيرند. در حالي كه زخم هاي ناشي از به هيچ گرفته شدن آراء و باورهاشان هنوزالتيام نيافته است.

معلمان حتي اگر به مسائل سياسي و اجتماعي پيرامون خود بي توجه باشند- كه يقينآ چنين نيست - عهد شكني در اجراي قانون سال ها وعده داده شده را نمي توانند فراموش كنند. كاهش بيش از بيست و پنج درصدي بودجه هميشه ناكافي آموزش و پرورش را خارج از توان تحمل اين وزارت خانه مي دانند. بازداشت همكاران خود همچون رسول بداقي، هاشم خواستار، جعفرابراهيمي،عبداله مومني، محمد داوري و... و اصرار بربي اهميت تلقي نمودن آموزش و پرورش از طريق معرفي افراد ناتوان به مجلس براي پست وزارت راچگونه ناديده بگيرند؟ استادان دانشگاه بازداشت جمعي گروهي از همكاران خود، تحقيرو توهين نسبت به آن ها، تجاوز به حريم دانشگاه وبالاتر از همه بلاتكليف بودن شاخه مهمي از علوم و دانش بشري را چگونه براي خود و ديگران توجيه نمايند؟

به هرحال، مهرماه خسته از مهرورزي هاي پلشت، تكراري و بي محتوا پيش روي ماست. مي توان تبريك گفت!؟ چشم ها شسته شده است، جور ديگري مي بينيم

كانون صنفي معلمان

31/6/88

چـــــــــرا فقـط در مـدارس دختـرانـه! ؟

اگر برنامه های آموزش وپرورش را مرور کنید ؛ می بینید که اغلب ابن برنامه با حضور مسئولین مرد، در مدارس دخترانه بخصوص در مدارس ابتدایی برگزار می گردد. مثبلاً همین برگزاری جشن آغاز سال تحصیلی جدید، در چند مدرسه متوسطه پسرانه با حضور مسئولان برگزار شد؟ شاید این موضوع عادی شده است و از فرط تکرار ، کار مثبتی هم به حساب می آید و آقایان در مدارس دخترانه راحت تر حرف بزنند و دانش آموزان و معلمان "زن" را ارشاد نمایند و بار ارزشی هم پیدا کرده باشد .ما با این کار مخالف نیستیم و قبول داریم که جنس دوم جامعه ، یعنی زنان ، باید در مدیریت و هدایت امور اجتماعی حضور داشته باشند و و جامعه از توانایی های آنان بهره ببرد و متأثرباشد.

اما ، غفلت از مدارس پسرانه ، باعث عدم حضور این قشر عظیم و توانا و باذوق ، در تعاملات اجتماعی می شود و نتیجه این بی توجهی ، بی اعتنایی آنان را به تمام برنامه های سیاسی اجتماعی و فرهنگی و ....جامعه به دنبال خواهدداشت . آثار این بی توجهی، امروزه در فرهنگ و رفتار اجتماعی اغلب جوانان پسر، هویداست.

شاید لازم باشد در این خصوص یک بررسی جامع و لازمی انجام بگیرد تا آموزش تعاملات اجتماعی ، به پسران فراموشی سپرده نشود.

در اجرای برنامه ها ، معمولاً گروه های هنری (حاملان قران،خوش آمدگویان به مسئولین بخصوص در فرودگاه ، دکلمه گویان برنامه هاو...)دختران و زنان؛ هستند و "با عرض پوزش از خانم ها " آنان مجلس گردان مجلس گرم کن جلسات آقایان شده اند و ظاهراً جمال و جلای صورت و صوت( همان سیرت و صورت ) به کام متولیان مهربان تر و لذت بخش تر باشد و دیدن جهره عبوس پسران ، ممکن است مجلس آنان دچار تکدر نماید.

در گذشته ، برای این که به میزبان خوش بگذرد و ذوق و اشتهای او در مجالس بزم باقی بماند ، در اداره مجلس از افرادی به نام «ساقی» که مردان و یا زنان خوش چهره بودند استفاده می کردند،شاید این سنت هم از گذشته باقی مانده است؟؟ بی توجهی به پسران ، نشان از ناتوانی مدیران در اداره مجالس ومحافل رسمی است .

ای خدا این وصل را هجران مکن

ای خدا این وصل را هجـران مکن ..... سرخوشـــان عشق را نالان مکــــن

باغ جـــان را تازه و سرسبـــز دار ..... قصد این مستان و این بستان مکن

چون خزان بر شاخ و بــرگ دل مزن ..... خلق را مسکین و سرگردان مکـــن

بر درختی که آشیـان مرغ توســــت ..... شـــاخ مشکن مرغ را پران مکـــــن

جمع و شمع خویش را برهــــم مزن ..... دشمنــــان را کـــور کن شادان مکن

گر چه دزدان خصم روز روشننــــد ..... آن چه می‌خواهــد دل ایشان مکن

کعبه اقبال این حلقه است و بس ..... کعبــــه اومیــــد را ویـــــران مکن

این طناب خیمـــه را برهم مـــــــزن .... خیمه توست آخر ای سلطان مکن

نیست در عالم ز هجران تلـخ تـــر ..... هرچـــه خواهی کن ولیکن آن مکن

دیوان شمس

توضیح یک آیه از مرحوم آیت الله طالقانی

توصیه می شود :

توضیحات مفسر بزرگ قران مرحوم آیت الله طالقانی را که بر این آیه گفته اند و در ادامه می آید با دقت بخوانید.

وَمِــنَ النَّــاسِ مَــن يُـعْجِـبُـــكَ قَـــوْلُـــهُ فِــي الْحَيَــاةِ الدُّنْيَــا وَيُـشْــهِدُ اللّهَ عَلَى مَــا فِي قَلْبِـــهِ وَهُـــوَ أَلَـــدُّ الْخِصَــامِ

و از مردم، كساني هستند كه گفتار آنان، در زندگي دنيا مايه اعجاب تو مي‏شود، (در ظاهر، اظهار محبت شديد مي‏كنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه مي‏گيرند. (اين در حالي است كه) آنان، سرسختترين دشمنانند.

( آیه 204 سوره بقره )

...اگربه همین منوال ( تفرقه و دودستگی ) پیش یرود مستبدینی و مستبدهایی بر همه ما مسلط خواهند شد. این محیط صدق و میحط آزادی را اگر قدر دانی نکردیم ، محیط عقده گشایی و محیط عناد ، به هم ریختگی ، موضوع گیری قرار دادیم همانظور که قرآن در این آیات اشاره می کند نتیجه اش پیداشدن مستبدینی است. همانطوری که در تاریخ گذشته مان بوده است و در تمام ادوار تاریخی . دیگر رحم به صغیر و کبیر ما نخواهند کرد. در چنین محیطی است که یک انسان خودخواهی و در عین حال با هوش و زرنگی سر بیرون می آورد؛ از چه راهی مردم را می فریبد ؟ از طریق وعده آب و نان ، وَمِــنَ النَّــاسِ مَــن يُـعْجِـبُـــكَ ( دقت کنید) بعضی از مردم اند که وقتی با شما مواجه می شوند، سخن رانی می کنند، شعار می دهند، گفته آنها ،شما توده های مردم را فریفته خود می کند يُـعْجِـبُـــكَ قَـــوْلُـــهُ فِــي الْحَيَــاةِ الدُّنْيَــا ؛ وعده آب و نان ، وعده مسکن ، وعده آسایش در چنین محیطی. این انسان برای رسیدن به هدف ، همه جور وسیله را توجیه می کند، دین را به استخدام می گیرد، شرف و انسانیت را به استخدام خود می گیرد ، دروغ می گوید ، فریب می دهد ،خدا شاهد می گیرد که من دلسوز ترین مردم در حق ملتم ، وَيُـشْــهِدُ اللّهَ عَلَى مَــا فِي قَلْبِـــهِ خدا شاهد می گیرد من می خواهم این مملکت را نجات بدهم ، یک رضاخان یک آریامهر ، و امثال اینها وَهُـــوَ أَلَـــدُّ الْخِصَــامِ ولی روحیه اش لجوج ترین ، کینه ورزترین مردم است نسبت خلق . تا وقتی سوار نشده وعده می دهد ، همین که سوار شد دیگر به هیچ چیز رحم نمی کند....

پیاده شده از یکی از سخنرانی های مرحوم آیت الله طالقانی


دانلود سخن رانی

پادشاه و اسیر

پادشاهی را شنیدم که به کشتن اسیری اشارت کرد، بیچاره در آن حالت نومیدی به زبانی که داشت ملک را دشنام دادن گرفت و سقط گفتن که گفته¬اند هرکه دست از جان بشوید هرچه در دل دارد بگوید.

وقت ضرورت چو نماند گريز ………. دست بگيرد سر شمشير تيز

مَلــَک پرسيد : «اين اسير چه می¬گويد ؟»

يکی از وزيران نيک محضر گفت : ای خداوند همی¬گويد : « والکاظمين الغيظ و العافين عن الناس» ملک را رحمت آمد و از سر خون او درگذشت.

وزير ديگر که ضد او بود گفت : «ابنای جنس ما را نشايد در حضرت پادشاهان جز راستی سخن گفتن. اين انگيز« ملک را دشنام داد و ناسزا گفت.»

ملک روی ازين سخن درهم آمد و گفت : «آن دروغ پسنديده¬تر آمد مرا زين راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای اين بر خبثی.« چنانکه خردمندان گفته¬اند : «دروغ مصلحت آميز به ز راست فتنه انگیز »

هر که شاه آن کند که او گويد ............. حيف باشد که جز نکو گويد

و بر پيشانی ايوان کاخ فريدون شاه، نبشته بود :

جهان ای برادر نماند به کس .... . ............ دل اندر جهان آفرين بند و بس

مکن تکيه بر ملک دنيا و پشت ................. که بسيار کس چون تو پرورد و کشت

چو آهنگ رفتن کند جان پاک .. ............... چه بر تخت مردن چه بر روی خاک

گلستان سعدي

برکات زندان

دیشب شبکه اول سیما ، در میزگردی که قبلاً آن را تبلیغ کرده بود با حضور سعید حجاریان و سعید شریعتی و محمد عطریان فر ، به آسیب شناسی حوادث بعداز انتخابات خرداد 88 پرداخت . که احتمالا همه آن را دیده اند و شندیده اند. توابین سیاسی ! بخصوص محمد عطریانفر با ولع و علاقه و شوق خاصی ، در بیان برکات زندان در بازشناسی رفتار سیاسیون ، فصل کاملی پرداختند. ما به موضع گیری سیاسی آنان و اهداف سیما از این اقدام کاری نداریم ولی به نظرمان آمد به مردم بگوییم که ؛ همه غفلت کردیم و بخصوص ایام ماه مبارک غفلت کردیم و اشتباه دعاکردیم که گفتیم : اللهــم فک کــل اسیر باید می گفتیم : اللهـم اسِّجـن کـل مسئول !! خدایا به لطف خودت زندان را نصیب همه مسئولین اجرایی و سیاسی کشور بگردان ! تا در یک آرامش سه ماه در زندان ، به بازنگری تصمیمات و رفتارهای خود بپردازند و مردم را با تصمیم ها و گفته ها و سخنان نسنجیده خود ، دچار مشکل نکنند و درغیاب آنان کشور در آسایش و آرامش باشد. اللهم الرزق السجن لکل رجال السیاسیه....

البته با این برکاتی که زندان در روشنگری دارد و غفلت زدگان سیاسی و اجرایی را بیدار می کند ؛ ما آرزو داریم بعد از رهایی و اتمام دوره زندان اصلاح طلبان ، نوبت به سیاسیون اصولگرا برسد تا آنان هم در یک دوره سه ماه زندان، به باز خوانی رفتار غلط و غفلت زده خود بپردازند و بیدار شوند و بدانند در این مدت چه بلایی به سر مردم و کشور آورده اند و از عمل خود، توبه کنند و بعد آنان دولتیان امروزی و سپس مجلسیان فعلی و بعد مدیران میانی و بعد روحانیون سیاسی و حتی علمی ( چون اینان نمی دانند که چه می خوانند، زندان بروند و در آرامش فکر کنند متوجه غفلت خود می شوند) بعد دانشگاهیان و دانشجویان بعد معلمان و دانش آموزان و همین طور گروه گروه از مردم تا... این که به لطف خدا همه مردم ایران یک دوره سه ماه زندان آموزشی و تربیتی را با آرامش در زندان بگذرانند و از غفلت ها و گفته های نا بجای خود بیدار شوند.

چنان چه وقت بود و جا بود " هم پیمانان خارجی" را ، مدتی زندانی کنیم و اگر این سران سیاسی و دولتیان آمریکای لعنتی مدارا بکنند و اجازه بدهند ، آنان را در زندان های خودمان سه ماه یا بیشتر نگه داریم؛ آنان روشن و بیدار می کنیم و به آنها می فهمانیم که چه راه اشتباهی در تصمیمات بین المللی خود دارند.

ای کاش اغماضی بود ...

تـورا تيشــه دادم كه هيـزم كنـي........ نــدادم كه برفــرق مـــردم زنــي

قلم و مسئولیت و قدرت را به افراد داده اند که منادی رحمت و مهربانی و یکدلی باشند ،نه باعث کینه وعداوت بین مردم و نگرانی خلق خدا. حنجره ها و حلقوم های نا امید کننده ونگران کننده مردم ؛ نفسگاه های شیطان هستند که در قامت و چهره انسانی ، در بین مردم با تفرقه و کدورت جلو ه گری می کنند.

« حکم " زندان ، شلاق و تبعید " برای " علی پورسلیمان " مسئول تشکیلات و برنامه ریزی سازمان معلمان ایران و مدیر وبلاگ " سخن معلم " » این یک خط و نیم به همراه تصویر حکم محکومیت آقای پورسلیمان ، تمام متن خبری بود که در یک پست وبلاگ سخن معلم ، ذکر شده است .

باید ریشه تمام فتنه هایی که موجب شکاف اجتماعی و کینه های گروهی و عقده های گناه آلود و نگرانی های موجود و دو دستگی بین مردم شده است و یا می شود ؛ شناسایی کرد و خشکاند. حرکت برای رسیدن به اهداف مقدس انقلاب با وحدت و همدلی مردم به دست می آید. هر جا مدیر کم تجربه و احساساتی ،به نگرانی های اجتماعی دامن بزند ، و با رفتار غرض آلود خود بین مردم، تفرقه ایجادکند ، دوست دار انقلاب و خادم مردم نیست . چتر پیروزی انقلاب ؛ چتر محبت برای همه و نسیم اتحاد و یکدلی بین آحاد مردم بود و است . امروز ؛ ما را چه شده است که این چنین مظنون به هم ، یکدیگر را متهم می کنیم ؟ امیدواریم با رحمت خداوند ، کسانی که بر آنان سختی روا شده است و احکامی نا خواسته نوشته شده است ، برای خدا و وحدت ملی تحمل نمایند و خداوند به آنان پاداش خیر بدهد.

چرا قلم بدستان ، اغماض نمی کنند و مگر مقتدای ما نفرمود : لذتی که در بخشش است در انتقام نیست .


سواران لحظه اي تمکين نکردند


خاطره هشت سال دفاع مقدس ، برای کسانی که با مردان آسمانی آن روزگار، ارتباط داشته و مأنوس بوده اند؛ فراموش نشدنی و ماندگار و لذت بخش است . و اصولا این چنین افرادی ، خاطره های دوران دفاع مقدس ، برایشان نمک زندگی و عشق به زنده ماندن است، بدون مرور روزانه یاد آن روزها ، روزگار سر نمی شود. جنگ؛ به معنی واقعی تحمیلی بود و بر مردم سخیتی ها ، وارد شد ؛ اما عشق به آزادگی و آزادبودن و روحیه مجاهدت و ایثار و نوع دوستی و خدمت، همه سختی هارا ، آسان کرده بود. مروری به آن چه مردان آسمانی می خواستند و نگاهی به آن چه رسیده ایم ، شاید بتواند؛ رهروان آن مردان یگانه دوران را ، همتی دوباره بدهد تا فراموش شده ها را بطلبند و ناخواسته ها را اصلاح نمایند.

به روان پاک همه شهدای دوران دفاع مقدش و بر روان امام شهیدان درود می فرستیم و یادشان را گرامی می داریم.

سبک بالان خراميدند و رفتند

مرا بيچاره ناميدند و رفتند

سواران لحظه اي تمکين نکردند

ترحم بر من مسکين نکردند

سواران از سر نئشم گذشتند

فغان ها کردم، اما برنگشتند

اسير و زخمي و بي دست و پا من

رفيقان، اين چه سودا بود با من؟

رفيقان، رسم هم دردي کجا رفت؟

جوان مردان، جوان مردي کجا رفت؟

مرا اين پشت، مگذاريد بي پاک

گناهم چيست، پايم بود در خاک

اگر دير آمدم مجروح بودم

اسير قبض و بست روح بودم

در باغ شهادت را نبنديد

به ما بيچارگان زان سو نخنديد

رفيقانم دعا کردند و رفتند

مرا زخمي رها کردند و رفتند

رها کردند در زندان بمانم

دعا کردند سرگردان بمانم

شهادت نردبان آسمان بود

شهادت آسمان را نردبان بود

چرا برداشتند اين نردبان را؟

چرا بستند راه آسمان را؟

مرا پايي به دست نردبان بود

مرا دستي به بام آسمان بود

تو بالا رفته اي من در زمينم

برادر، روسياهم، شرمگينم

مرا اسب سپيدي بود روزي

شهادت را اميدي بود روزي

در اين اطراف، دوش اي دل تو بودي!

نگهبان ديشب، اي غافل تو بودي!

بگو اسب سپيدم را که دزديد

اميدم را، اميدم را که دزديد

مرا اسب چموشي بود روزي

شهادت مي فروشي بود روزي

شبي چون باد بر يالش خزيدم

به سوي خانه ي ساقي دويدم

چهل شب راه را بي وقفه راندم

چهل تسبيح ساقي نامه خواندم

ببين اي دل، چقدر اين قصر زيباست

گمانم خانه ي ساقي همين جاست

دلم تا دست بر دامان در زد

دو دستي سنگ شيون را به سر زد

اميدم مشت نوميدي به در کوفت

نگاهم قفل در، ميخ قدر کوفت

چه درد است اين که در فصل اقاقي؟

به روي عاشقان در بسته ساقي

بر اين در،‌ واي من قفلي لجوج است

بجوش اي اشک هنگام خروج است

در ميخانه را گيرم که بستند

کليدش را چرا يا رب شکستند؟!

دعا کردند در زندان بمانم

دعا کردند سرگردان بمانم

من آخر طاقت ماندن ندارم

خدايا تاب جان کندن ندارم

دلم تا چند يا رب خسته باشد؟

در لطف تو تا کي بسته باشد؟

بيا باز امشب اي دل در بکوبيم

بيا اين بار محکم تر بکوبيم

مکوب اي دل به تلخي دست بر دست

در اين قصر بلور آخر کسي هست

بکوب اي دل که اين جا قصر نور است

بکوب اي دل مرا شرم حضور است

بکوب اي دل که غفار است يارم

من از کوبيدن در شرم دارم

بکوب اي دل که جاي شک و ظن نيست

مرا هر چند روي در زدن نيست

کريمان گر چه ستار العيوب اند

گداياني که محبوب اند خوب اند

بکوب اي دل،‌ مشو نوميد از اين در

بکوب اي دل هزاران بار ديگر

دلا! پيش آي تا داغت بگويم

به گوشت، قصه اي شيرين بگويم

برون آيي اگر از حفره ي ناز

به رويت مي گشايم سفره ي راز

نمي دانم بگويم يا نگويم

دلا! بگذار، تا حالا نگويم

ببخش اي خوب امشب، ناتوانم

خطا در رفته از دست زبانم

لطيفا رحمت آور، من ضعيفم

قوي تر ازمن است، امشب حريفم

شبي ترک محبت گفته بودم

ميان دره ي شب خفته بودم

ني ام از ناله ي شيرين تهي بود

سرم بر خاک طاقت سر نمي سود

زبانم حرف با حرفي نمي زد

سکوتم ظرف بر ظرفي نمي زد

نگاهم خال، در جايي نمي کوفت

به چشمم اشک غم، تايي نمي کوفت

دلم در سينه قفلي بود، محکم

کليدش بود، درياچه ي غم

اميدم، گرد اميدي نمي گشت

شبم دنبال خورشيدي نمي گشت

حبيبم قاصدي از پي فرستاد

پيامي بابلوري مي فرستاد

که مي دانم تو را شرم حضور است

مشو نوميد، اين جا قصر نور است

الا! اي عاشق اندوه گينم

نمي خواهم تو را غمگين ببينم

اگر آه تو از جنس نياز است

در باغ شهادت باز، باز است

نمي دانم که در سر، اين چه سودا است!

همين اندازه مي دانم که زيبا است

خداوندا چه درد است اين چه درد است؟

که فولاد دلم را آب کرده است

مرا اي دوست، شرم بندگي کشت

چه لطف است اين، مرا شرمندگي کشت

پرسش مهر88

رييس جمهور دو پرسش از جامعه فرهنگي و معلمان در قالب پرسش مهر مطرح کرد :

- اگر قدرت تفکر، تعقل و انديشه ورزي در انسان زنده و شکوفا نشود، چگونه مي تواند علم بياموزد و آن را در خدمت کمال خويش قرار دهد؟

- رابطه علم با کمال و با رشد انسان چيست و آيا مي توان بدون علم به مراتبي از کمال انسان دست يافت؟ پيامبران از چه طريق راه کمال را در اختيار انسان ها قرار داده اند؟

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) دكتر محمود احمدي‌نژاد صبح روز دوشنبه در مراسم بهره‌برداري از 2603 پروژه آموزشي، پرورشي و ورزشي در 25 استان كشور كه به صورت نمادين با افتتاح دبيرستان دخترانه‌ جمهوري اسلامي ايران در منطقه ‌خاني‌آبادنو تهران صورت گرفت، با تبريك فرا رسيدن عيد فطر و آغاز بازگشايي شروع سال تحصيلي به فرهنگيان و دانش‌آموزان دو پرسش مهر براي فرهنگيان و دانش‌آموزان مطرح كرد.

وي با بيان اين‌كه " سوالي از همكاران عزيزم در حوزه تعليم و تربيت دارم" به طرح اين سوالات پرداخت: خداوند ما را براي چه آفريده و براي چه خلق كرده است؟ مي‌دانيم كه خداوند تمام عالم را براي انسان خلق كرده و همه چيز را در اختيار انسان قرار داده است، پس انسان براي چه خلق شده و ماموريت انسان در زمين چيست؟ اين‌ها سوال‌هاي اساسي است كه همه‌ فلاسفه، متفكرين، بزرگان،‌انبياء و اوليا آمده‌اند كه جواب و پاسخ اين پرسش را بدهند و بگويند كه انسان چه كاري بايد بكند؟ انساني كه به تعبير خداوند خليفه‌الله است. اين انسان چه بايد بكند و چگونه بايد باشد؟

وي ادامه داد:‌استعدادهايي كه خداوند متعال به انسان داده‌ است، استعدادهاي استثنايي است كه به هيچ موجود ديگري داده نشده است. توانمندي‌هاي انسان استثنايي است و خداوند اين توانمندي‌ها را در اختيار انسان قرار داده كه چه بشود؟ آيا انسان خلق شده كه بعد از 70 ،80 سال زندگي و تلاش بگويد كه اموالش چيست؟ چقدر برج دارد؟ و چقدر ثروت؟

رييس‌جمهور اظهار كرد: خيلي روشن است كه هدف اين نيست و ماموريت نيز اين نيست. اگر بخواهيم در يك كلمه ماموريت انسان را خلاصه كنيم بايد گفت خداوند ما را خلق كرد و ماموريت داد تا انسان شويم و در واقع انسانيت انسان متجلي شود و به تعبيري خليفه‌الله و بازتاب تجلي اسماء الهي باشد.

وي افزود: برج‌دار شدن، ثروتمند شدن، كارخانه‌دار شدن و كارهايي از اين قبيل كار سختي نيست و بالاتر از آن كار مهمي نيست. البته نه اين‌كه جامعه نيازمند صنعت، توليد و كارخانه نيست، ولي خود اين‌ها هدف نيست. همه اين‌ها مثل ديگر موجودات عالم ابزار انجام ماموريت نهايي انسان هستند كه همان انسان شدن است. انسان بناست كه انسان شود و به قله‌هاي كمال دست يابد. حال چگونه بايد اين مسير را طي كرد؟ ترديدي نيست كه پيمودن اين راه جز با علم و انديشه محال است. راهي كه خداوند متعال براي پيمودن اين مسير قرار داده است، علم است. البته علم سطوح گوناگوني دارد و برخي از علم استفاده مي‌كنند براي تسلط بر طبيعت و بهره‌مندي بيشتر از عالم و عده‌اي نيز از علم براي كسب قدرت و تسلط بر ديگران استفاده مي‌كنند. اين‌ها سطح نازلي از استفاده از علم است. عده‌اي نيز از علم براي خدايي شدن و انسان كامل شدن استفاده مي‌كنند.

وي گفت: خوش به حال جامعه‌ فرهنگي كه موضوع كار آن انسان و علم است؛ ‌موضوع كارش شكوفا كردن انسان‌ها از طريق علم است و اين زيباترين و بزرگ‌ترين مسووليت و ماموريت است كه يك انسان مي‌تواند انجام بدهد.

احمدي‌نژاد به تعبير امام راحل در مورد شغل معلمي و اين‌كه معلمي شغل انبياء است اشاره و اظهار كرد: موضوع ماموريت انبياء نيست انسان بودن و به كمال رساندن انسان از طريق علم و علم نور است. آيا اگر علم و نور نباشد، شناختي حاصل مي‌شود؟ چه كسي مي‌تواند در فقدان راه و نور راه را پيدا و قله‌ها را شناسايي كند؟ وقتي نور و علم وجود داشته باشد پيدا كردن راه آسان مي‌شود. علم نوري است كه راه را نشان مي‌دهد و با نور علم است كه مي‌توان صحنه را تشخيص داد وگرنه ظلمات خواهد بود و كسي مي‌تواند از اين نور استفاده كند كه اهل انديشه، تفكر و تعقل باشد.

وي با ابراز خرسندي از حضور در يك محيط آموزشي و با بيان اين‌كه " به مدرسه آمدن احساس دانش‌آموز بودن را در انسان زنده مي‌كند؛ ‌احساس زيبا و لطيفي است" خطاب به جامعه‌ فرهنگي كشور تاكيد كرد: قدر خود را بدانيد و خودتان را با حرف‌هاي سطح پايين و زندگي مادي مقايسه نكنيد. البته نمي‌گويم كه به مسائل رفاهي رسيدگي نشود، بايد به مسائل رفاهي نيز به خوبي رسيدگي كرد، ولي بدانيد كه هيچ وقت انسان با اين زنگوله‌هايي كه به آن اضافه مي‌شود، تعريف نمي‌شود.

وي خطاب به جامعه فرهنگي افزود: همه‌ سرمايه‌هاي يك ملت در دستان شما مثل خميري است كه بايد به آن شكل و روح بدهيد. كار تعليم و تربيت مانند دميدن يك روح به جسمي است ‌كه انسانيت آن را شكل مي‌دهد و هيچ كاري در عالم با اين مساله قابل مقايسه نيست. جامعه فرهنگي ما بايد هر روز با عمق بيشتر به سمت انجام اين ماموريت بزرگ حركت كند و باور ما اين است كه كادر آموزشي و جامعه فرهنگي ما بايد استاد علم و تربيت باشند و علت آن نيز روشن است، چون تك‌تك دانش‌آموزان و انسان‌ها مهم هستند و به صورت بالقوه تك‌تك دانش‌آموزان ما يك امام راحل، ‌ابن‌سينا و عالم بزرگ هستند و توجه به آن‌ها بسيار مهم است.

رييس‌جمهور با بيان اين‌كه " امروز حال و هواي انساني و معنوي و مهرورزي در فضاي آموزشي ما استثنايي است" ادامه داد: شما خود مي‌دانيد كسي مي‌تواند ديگري را به حركت وا دارد كه خود در حال حركت باشد. منظور از استاد تعليم و تربيت كاغذ رتبه‌ دانشگاهي نيست، منظور سير كمال و توانمندي‌هاست، ‌البته اين‌ها همه بايد عالمانه نيز باشد. سوال ما از جامعه فرهنگي اين است كه اگر قدرت تفكر، ‌تعقل و انديشه‌ورزي در يك انسان زنده و شكوفا نشود، چطور مي‌تواند علم بياموزد و آن را در خدمت كمال خود قرار دهد؟ رابطه اين دو را فرهنگيان تعريف كنند؛ چراكه پاسخ‌هاي فرهنگيان در اين ارتباط بسيار مهم است.

وي يادآور شد: زماني در مدارس از دانش‌آموزان مي‌خواستند كه انشاء بنويسيد كه علم بهتر است يا ثروت؟ پاسخ داده مي‌شد كه اين سوال از اساس انحرافي است؛ چراكه بالاترين ثروت براي انسان علم است. سوال من از دانش‌آموزان اين است كه رابطه علم و رشد انسان كمال و پيشرفت انسان چيست؟ آيا بدون علم مي‌توان به مراتب كمال انساني دست پيدا كرد؟ چرا علم اين مقدار عزيز است و رابطه علم و انسانيت چيست؟

وي گفت: علم را نبايد فقط به مدارك تحصيلي منحصر كرد كادر آموزشي ما بايد ذهن دانش‌آموزان را به مسائل اساسي متوجه كند و دانش‌آموزان را وادار كند كه فكر كنند و بينديشند. محال است كه انسان بتواند در زندگي يك گام موفق بدون علم بردارد.

احمدي‌نژاد هم‌چنين خاطرنشان كرد: كسب علم در جامعه ايران بسيار مهم است و ما مي‌بينيم كه مثلا پدر و مادرها اضافه‌كاري مي‌كنند و زحمت زيادي مي‌كشند تا هزينه‌ تحصيلي فرزندان خود را بدهند و اين نشانگر اهميت علم در نزد خانواده‌هاي ايراني است.

وي بار ديگر با تشكر از جامعه‌ فرهنگي كشور گفت: لازم است كه از خيرين مدرسه‌ساز نيز تشكر كرد؛ جامعه‌ باصفاي خيرين مدرسه‌ساز مي‌دانند كه در چه مسيري در حال حركت هستند و ما خيرين مدرسه‌سازي داريم كه تمام زندگي خود را در اين راه گذاشته‌اند.

به گزارش ايسنا احمدي‌نژاد در جمع خبرنگاران نيز در پاسخ به سوالي مبني بر تبليغات وسيع بيگانگان عليه جمهوري اسلامي در آستانه سفر رييس‌جمهور ايران به نيويورك خاطرنشان كرد: ما از امام راحل درس گرفته‌ايم؛ هر موقع ديديم بدخواهان بشري و سلطه‌گران و آن‌هايي كه دل‌شان خالي از عشق به انسانيت است زياد هياهو و سرو صدا مي‌كنند و تهمت و افترا مي‌زنند، آن موقع متوجه مي‌شويم كه مسيرمان درست است.

وي ادامه داد: اكنون عصبانيت آدمكش‌هاي حرفه‌اي دنيا از ما يك افتخار است، و از اين ناراحت نمي‌شويم، اگر بنا باشد يك ملت و يك دولتي خاصيتي در دنيا نداشته باشد، در مورد آن چيزي نمي‌گويند.

وي ادامه داد: هرچقدر آدم‌هاي بددل از ما عصباني هستند و شدت عصبانيت‌شان و فريادشان بالاتر مي‌رود، ما خوشحال مي شويم.

رييس‌جمهور هم‌چنين با توجه به اين‌كه براي دومين سال متوالي در اول مهر در جمع دانش‌آموزان حضور نخواهد داشت، در پاسخ به سوالي مبني بر درخواست دعا از دانش‌آموزان گفت: من هميشه دعاگوي فرزندان عزيز، دانش‌آموزان عزيز ايران زمين هستم. من از دانش آموزان مي‌خواهم كه براي حاكميت خوبي‌ها، عزت ملت ايران، براي امام راحل، انقلاب عزيز، رهبري عزيز و پدر و مادرشان و ساختن ايران عزيز دعا كنند.

وي كه در مراسم افتتاح دبيرستان دخترانه جمهوري اسلامي ايران در خاني‌آباد حضور پيدا كرده بود، بر روي تخته يكي از كلاس‌هاي درس اين دبيرستان تازه احداث شده، نوشت: فرزندان عزيزم، اميد دارم با ايمان به خدا، تلاش و استقامت، عناصري شايسته براي جامعه اسلامي و ياران وفاداري براي انسان كامل و مصلح جهاني حضرت مهدي(عج) باشيد و تحقق اين هدف از طريق علم‌آموزي، تعقل، تفكر و البته خودسازي مي‌گذرد. موفق و سربلند باشيد.

دانش‌آموز هميشگي

محمود احمدي‌نژاد